3 Stars

خوان تاراج

ارسال شده در تاریخ : 07 مهر 1402 | شماره ثبت : H9426558

بسمه العزیز
خوان تاراج


به سر آمد شب اندوه من و دیگر بار
سایه‌ام باز فتاده است به روی دیوار

خوان تاراج گشوده است بدین شهر و در آن
جان انسان شده بی ارج و کم و بی مقدار

بهره‌مندان به خدایی خود ایمان دارند
چون شرف نیز فروشی شده در این بازار

نیست ایمان به جز آوارگی باورها
در دلی شک زده در آن سوی ذهنی بیمار

روز اول همه جا از سخن داد و وداد
کرده بودند پر از معجزه پخش نوار

بعد یک عمر به این مدعیان باید گفت
بین ما هرگز از این گونه نبوده است قرار

آنچه ای مدعی از کیسه ما باخته‌ای
هیچ دیوانه بدمست نبازد به قمار

از وقاحت به نهیب آمده‌ای نیست عجب
به کجا می‌رسد این بازی تو آخر کار

تنگنا از همه سو شهر مرا می‌بلعد
《آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار》

آب شد شمع و به خاموشی خود در دم صبح
مرد و می کرد به ما روشنی خویش نثار

کوکوی فاخته ای وقت سحر بود بلند
تا کند مردم خفته به تجاهل بیدار


#مهدی_رستگاری
پنجم مهر سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
بیست وهفتم سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی

دفتر شعر روزگاران

۹۴۸

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 54 نفر 124 بار خواندند
امیر عاجلو (07 /07/ 1402)   | سیاوش دریابار (07 /07/ 1402)   | سروش اسکندری (07 /07/ 1402)   | مهدی رستگاری (08 /07/ 1402)   | Milad Kaviani (08 /07/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (07 /07/ 1402)  سروش اسکندری (07 /07/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 4

  • امیر عاجلو   07 مهر 1402 09:49

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

  • سیاوش دریابار   07 مهر 1402 10:24

    عشق وقتی مستی میکند
    جام را آغاز هستی میکند
    عشق بیمار در بستر بود
    عیسی مربم زندش نمود
    عشق یعنی جمعه های انتظار
    قلبها جمله ما قلب قرار
    گفتم این اخرین بیت و غزل
    عشق یعنی صاحب ما بود از ازل
    عشق جمعه غوغا میکند
    عصر جمعه را پیدا میکند
    ما همه منتظر عشق اخریم
    همچو کودک دنبال مادریم

    سلام
    شعرتان بسیار زیبا بود
    مانا باشید
    قلم سبزتان برقرار

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا