بسمه المهیمن
گرداب دوران
ناله ای سودای آه آذرین آورده ام
شرم نزد آن وجود نازنین آورده ام
می کنند از من تقاضاها عزیزانم ولی
من فقط رو در سکوتی شرمگین آورده ام
در دل گرداب دوران قایقی آشفته ام
هستی ام را در بلایی سهمگین آورده ام
اژدهای معده را دیدم که می خورد از درون
مردمان را و به بدبختی یقین آورده ام
انتقامی سخت می گیرد طبیعت از همه
من که ایمان در بلایای زمین آورده ام
در گذر از مرز بحران ها به سوی فاجعه
چشم خود را بسته زیر آستین آورده ام
فقر و بی آبی و بی اخلاقی و نامردمی
حیرت از وضعیت این سرزمین آورده ام
سوخت چشم انتظار اما رسد از راه دوست
من به غیب ایمان و امیدی چنین آورده ام
یک سر افکنده دارم مهدی اینک پیش دوست
بر نثار خاک پای او همین آورده ام
#مهدی_رستگاری
هفتم مرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و نهم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۱۴۳
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 18 آبان 1402 13:30
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
مهدی رستگاری 18 آبان 1402 21:36
درود و سپاس
سامان نظری 18 آبان 1402 16:18
درود بر شما مانا باشید
مهدی رستگاری 18 آبان 1402 21:37
درود و سپاس بزرگوار
سیاوش دریابار 20 آبان 1402 11:48
????????????????????.
..سودای عشق....
سرم سودای عشق ناب دارد
دو چشمش سجده در محراب دارد
نهنگ عاشقی در صید صیاد
توگوی ساحلش مرداب دارد
بزرگواری می گفت :
یک شخصِ خوب ، خاطره اش همیشه در ذهنِ ما میماند .
یک شخصِ بهتر ، یادش همیشه در رؤیایت میماند .
ولی یک شخصِ صادق ، همیشه در قلب تو می ماند
سلام
صبح اولین روز هفته شما بخیر و سلامتی
هفته ای سرشار از مِهر ، شادی ، خوشبختی و تندرستی داشته باشید الهی آمین یا رب العالمین التماس دعا
همواره بیادتان هستم و دعا گو
????????????????????????
????