بسمه اللطیف
سکه عشق
رفته بودم تا شوم قربانی اقیانوس را
یاد تو آشفت اما یک دم این کابوس را
غرقه امواج اندوهم در این دریا ولی
نام تو در دل تداعی می کند فانوس را
دردمندانه به قعر سینه سنگین خود
تا به کی پنهان کنم این ناله محبوس را
آتشی در من به پا گردیده و معلوم نیست
قلب من تاب آورد این سوزش محسوس را
ناشکیبا از عذاب دوریت در میکشم
من هر از گاهی شرنگ تیره افسوس را
دور از تو تیک تاک ساعت دیوارکوب
گوییا دارد طنین موحش ناقوس را
باز آی از در که چشمم خشک شد در تیرگی
تازه کن از لطف خود این شیوه مانوس را
مهدی از دیدار تو نومید کی گردد بیار
چاره ناکامی این قلب نامایوس را
شادی و نامت دو روی سکه عشق منند
می فکن در دامنم این سکه معکوس را
#مهدی_رستگاری
هفدهم دی سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
هفتم ژانویه ۲۰۲۴ میلادی
غزل سرایی گروه ادبی《ادیبانه》
دفتر شعر روزگاران
۹۹۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 18 دی 1402 11:55
سلام ودرود
مهدی رستگاری 19 دی 1402 16:19
درود و سپاس بزرگوار
محمود فتحی 19 دی 1402 07:31
درود جاب رستگاری شیرین بود
مهدی رستگاری 19 دی 1402 16:19
درود و سپاس. لطف دارید