ز من مپرس چرا بیقرار می خوانم
برای خاطر یار و دیار می خوانم
مرا سکوت زمستان نمی کند خاموش
پرنده می شوم و تا بهار می خوانم
هزار بار اگر دست غم گلوی مرا
دهد فشار ولی چون هَزار می خوانم
کمرخمیده از امواج تند توفانم
به یاد گم شده ای در غبار می خوانم
اگر چه باد به دستم ، بسان سرو آزاد
نرفته است سرم زیر بار می خوانم
غزل هدیه ی پیر درون و خوشحالم
همو سروده و با افتخار می خوانم
دلم ربوده نگاهِ نگارِ زیبایی
به شوقِ مردمِ چشمِ نگار می خوانم
اگرچه طارقم و شعله زیر خاکستر
قیام کرده و ققنوس وار می خوانم!
16 / اسفند/1401
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 9
امیر عاجلو 16 اسفند 1401 15:56
درود بر شما
طارق خراسانی 16 اسفند 1401 21:13
سلام و درود بر حضرت دوست
میلاد امام آخرین و منجی عالم بشریت مبارک باد
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا
کتایون رها 16 اسفند 1401 18:45
با سلامی به گرمی آتشکده پارس
استاد گران اندیش و شاعر راستین
کلک هنرمندت با اندیشه ای ناب همراه گشته و شاهکاری را رقم زده اند
طارق خراسانی . . ای از تبار حکیم توس از تو می آموزم و
این افتخار من است
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
طارق خراسانی 16 اسفند 1401 21:14
سلام و درود بر نور دیده
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا
پروانه آجورلو 16 اسفند 1401 18:46
درود جناب خراسانی
طارق خراسانی 16 اسفند 1401 21:15
سلام و درود بر خانم آجور لوی عزیز
سپاس از مهر نگاهتان
در پناه خدا
اسماعیل سهامی 17 اسفند 1401 11:02
درود بر شما استاد بزرگوار...
طارق خراسانی 18 اسفند 1401 19:31
سلام و درود
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا ❤️
طارق خراسانی 18 اسفند 1401 19:31
سلام و درود
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا ❤️