دلم را بُرده موجِ چشمِ ماهی
مگیر از من نگاهش را الهی
عجیب این پیرِ عاشق می رُباید
دل و بر دل ندارد یک نگاهی!!
به آهِ آتشینِ سینه سوزم
مبادا در دلش یارب که آهی
ورا خوانم به یک بوسه... وگرنه
ندارم جز خدا پُشت و پناهی
اگر در پرده با نامش ستم شد
ندارد ماهِ من هرگز گناهی
عجیبا جان شده رامِ نگاهش
نگیرد آهوی دل را سپاهی!!
بگو طارق چه می خواهی تو از عشق؟
دعای پیرِ جان را، گاه گاهی
1 اسفند 1393 طارق خراسانی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
حمیدرضا عبدلی 02 تیر 1395 06:40
با سلام استاد بسیار خوب موفق باشید
طارق خراسانی 02 تیر 1395 14:44
سلام حضرت استاد عبدلی
شرمنده محبت های مستمر حضرتعالی هستم
در پناه خدا شاد زی
حسن کریمی 02 تیر 1395 16:28
سلام وعرض ادب جناب خراسانی سروده نغزیست درود بر شما
طارق خراسانی 03 تیر 1395 16:26
با سلام و درود
سپاس از حضور گرمتان
در پناه خدا