ببین ان بوسهات درمانمنبود
ولی در اصل خود پایان من بود
وصیت کردهام تنها بگویی
که یک شب عاشقم مهمان من بود
--------
در توانم نیست عشقم من فراموشت کنم
چشم می بندم چو شمعی زود خاموشت کنم
یادگاری مانده دراین خاطراتم لحظهها
درخیالم یاد چشم وعطر آغوشت کنم
-----‐
وصیت کردهام عشقم سر قبرم نیایی تو
دلیلش راکهمیدانی نگفتی دوستم داری
--------
عاشقشعرمنی حیف که بی احساسی
بهترین کار همین رفتن مجنون باشد
-------
برومجنون میانلاکتنهایی توپنهان شو
دراینجا هیچکس قدرتووشعرت نمیداند
------'
بعدازاین مجنون فقط عادت به تنهاییبکن
رسماین دنیا همین است بیوفایی بهتراست
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 30 فروردین 1402 08:32
درود و سلام موفق و مانا باشید