3 Stars

جامانده

ارسال شده در تاریخ : 23 اردیبهشت 1402 | شماره ثبت : H9424850

نیمه‌شب بازچرا یاد تو افتادم من
خنجرظلم تودر سینه من‌جامانده
-----
کاش مهمان تووگرمای‌آغوشت شوم
جان‌دهم آن لحطه ویکدم فراموشت شوم
---'
سال هاگفتم که دردامت نمی‌افتددلم
عاقبت اوراتودردام‌بلاانداختی
----
به‌خیالت که‌زرنگی وبدان نامردی
آن همه خوبی من برتواثرکردنکرد
-----
جان شیرین خواستی دادم ولی گفتی کم‌است
جسم‌وروحم رازدی آتش که‌خاکسترشدم
-----
عمرخودراباختم‌چون باجفایت ساختم
حرف‌های سردرامن‌پشت‌گوش انداختم
----
کاخ‌رویای مراویرانه‌اش کردی ولی
فرصتی دیگرندارم تاکه آبادش‌کنم
----
ناتوانی رااگردیدی فقط دستش بگیر
درعوض‌داردهوایت راخدای‌مهربان
---
سرانجامی به‌جزمردن نصیب دل نمی‌گردد
عجب‌مزدی‌بمن‌دادی به‌جای‌عشق ورزیدن
----‌
ان چنان افسرده‌ام حس.می‌کنم ‌که‌مرده‌ام
بس که‌ازنامردها من زخم خنجرخورده‌ام
----
روبرویت هستم‌وامانمی‌بینی مرا
سهمم ازامروزیک تبریک‌خالی‌هم‌نشد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 89 نفر 100 بار خواندند
امیر عاجلو (24 /02/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (24 /02/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا