تو مکن فکر بدی ذهن تو آلوده کند
همه بر تو نگهی به جسم فرسوده کند
بنگر به آن کسی داده به تو فهم و کمال
چرا اندیشه بد فهم تو بیهوده کند
مکن احساس ضعیفی که ترا قدرتی هست
قدرت برتری هست فهم تو افزوده کند
تو به او تکیه نما پشت و پناه تو بُوَد
گر کنی تکیه بر او کی ترا افسرده کند
تو قناعت بنما آنچه به تو داده خدا
خدا با لطف کریمش ترا آسوده کند
به خدا کن تو توکل نه به انسان ضعیف
کی خدا راضی شود عابد و درمانده کند
بارالها نظر لطف بفرما بر همگان
همچو ناظم طلب از درگه فرمانده کند
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 09 تیر 1400 19:44
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حسین خیراندیش 11 تیر 1400 20:49
سپاس از همراهی شما
علی مزینانی عسکری 10 تیر 1400 10:37
سلام استاد
شعر شما مرا یاد دوران دانشجویی انداخت که روزی در محضر کارگردان شهیر و جنتلمن سینمای ایران بهمن فرمان آرا بودیم یکی از دانشجویان در پرسیدن مطلبی خود را حقیر خطاب کرد و استاد از این سخن بر آشفت و تا پایان جلسه بارها این کلمه حقیر را به سخره گرفت و گفت چرا خود را حقیر خطاب می کنید و منظورش بر همین بزرگی و مقام انسان بود
حسین خیراندیش 11 تیر 1400 20:50
به نکته ای بجا و درست اشاره کردید .بسیار سپاسگزارم
کاویان هایل مقدم 12 تیر 1400 11:50
درودها جناب خیراندیش
به جا و تذکردادنی بود نکته شما
حسین خیراندیش 14 تیر 1400 22:07
سپاس از شما