امید چشم و قلب تو روشن کند
زره بر تنت همچو بهمن کند
شکست ناپذیری به میدان رزم
حریف را به چشم تو ارزن کند
امید پادشاهی کند بر جهان
تخلف از آن مرد بی زن کند
اگر ناامیدی شود برکنار
امید جلوه بهتر ز سوسن کند
امید را حمایت کند همتی
به نومیدی جنگ چون تهمتن کند
امید روشنی جهان بین ما
ز روشنگری پاک دامن کند
امید هرکجا بر دل آرامش است
درود بر کسانی که مسکن کند
کجا دیده ای که بدون امید
بکارد و انبوه خرمن کند
دو دست از دو پا شد دراز ناامید
شروع قبر خود را به کندن کند
امید کن چو ناظم به رب جلیل
که او راهنمایی تو و من کند
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 15 تیر 1400 19:47
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حسین خیراندیش 15 تیر 1400 22:32
سپاس و درود
کاویان هایل مقدم 16 تیر 1400 11:27
آفرینها بر این رقص قلم
حماسی سرایشی بس زیبا
حسین خیراندیش 16 تیر 1400 20:48
سپاس
رضا کاظمی اردبیلی 16 تیر 1400 17:45
درود بر شما زیبا بود
حسین خیراندیش 16 تیر 1400 20:48
متشکرم
علی مزینانی عسکری 18 تیر 1400 16:10
سلام و عرض ادب
دستمریزاد استاد خیراندیش گرامی
امیدوارم همیشه سلامت و سرفراز و پایدار باشید
حسین خیراندیش 20 تیر 1400 23:10
سلام استاد بزرگوار .سپاس فراوان از همراهی و توجه شما