(شکسته بال)
ای پرستوی مهاجر،تیرِکین بالَت شکست
گشتی از یاران جدا ، زنجیر پروازت گسست
این بزرگ شیطان، نمیباشدحریف قدرتـت
حلق دشمن رافشردی، ای بِنازم غیرتـت
خشم امت را توفریادی ، به پهنایِ دماونــد
خارِ چشمِ دشمنان ، باشی توای جندِ خداوند
سینه ایران درخشی ، چون مدالِ زرنشان
باهمه قدرت شکستی ، گردنِ گردنکشان
میدهی بوی شهیدان ، توشهیدِ زنـده ای
گشته ای چون جاودانُ ، تا ابد پایـنده ای
از شهیــدان وطن، هستید ما را یادگـــار
جانفشانی هایتان ، در قلب امت مانـــدگار
ای شکسته پیکرت ، اماتو روح کاملـــی
صاحب اوج کمال، دریایِ عشق را ساحلی
هست این ویلچر ترا ، بالاتر ازتخت سلیمان
تکیه کن با افتخار و ، فخرکن بر آسمـــان
ما همه ایرانیان ، مدیون جانبازیت هستیم
با رشادتهای توما ، شاخ شیطانها شکستـیم
مینگارم وصف تان ، اما قلم شرمنده شد
بر دلِ ریش ( حبیب ) عشق شما آکنده شد
......... حبیب رضائی رازلیقی
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5