( قسم )
خالقِ مهرِ فروزان را قسم
وان خدایِ حّیِ سبحان را قسم
گر خدایـم آفریـده آدمـم
آدمی که گشته انسان را قسم
در بیابان هایِ دشتِ نینوا
آفتابِ گرم و سوزان را قسم
چرخشِ شمشیر ها در آسمان
تیغ ها بر دستِ شیران را قسم
بر تبسم هایِ خونینِ شهید
با لبی خشکیده عطشان را قسم
در کنارِ علقمه شد غرقِ خون
کانِ غیرت فضل و ایمان را قسم
کودکی شش ماهه سوزد از عطش
بر گلویش زخمِ پیکان را قسم
نعش اکبر در عبا پیچیده شد
شبه احمد ماهِ تابان را قسم
شد روان قاسم به میدان بی زِره
با پدر زان عهد و پیمان را قسم
نعل مرکبها زند نقشِ قمر
بر بدن هایِ شهیدان را قسم
راس خونین را نگر بر نیزه ها
بر تلاوت هایِ قران را قسم
زینب است آن قهرمانِ کربلا
اُسوه درصبر است و ایمان را قسم
شاکریم بر ما عطا کرده خدا
بر رضا ، شاهِ خراسان را قسم
خواهرم الگویِ تو زهرا بوَد
در دو عالم فخرِ نسوان را قسم
از حجابت شد هراسان دشمنان
وان سلاحِ تیز و بُرّان را قسم
میرسد از رَه اِمامِ مُنتقم
حاضراست از دیده پنهان را قسم
سیّدی ما را (حبیبِ)دل بود
رَهبرم کان فخرِ ایران را قسم
.........حبیب رضائی رازلیقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
قالب : غزل
وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر : رمل مسدس محذوف
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 7
حسین حاجی آقا 24 بهمن 1396 02:21
در پناه خداوند باشید آفرین
حبیب رضایی رازلیقی 25 بهمن 1396 18:02
بسلام به دوستان و اساتید
شعر به این صورت ویرایش شده چون امکان ویرایش نبود لذا در این
قسمت به عرض مبارک شما میرسد
( قسم )
خالقِ مهرِ فروزان را قسم
وان خدایِ حّیِ سبحان را قسم
گر خدایـم آفریـده آدمـم
آدمی که گشته انسان را قسم
در بیابان هایِ دشتِ نینوا
آفتابِ گرم و سوزان را قسم
چرخشِ شمشیر ها در آسمان
تیغ ها بر دستِ شیران را قسم
بر تبسم هایِ خونینِ شهید
با لبِ خشکیده عطشان را قسم
در کنارِ علقمه شد غرقِ خون
کانِ غیرت فضل و ایمان را قسم
نعش اکبر در عبا پیچیده شد
شبه احمد ماهِ تابان را قسم
شد روان قاسم به میدان بی زره
با پدر زان عهد و پیمان را قسم
کودکی شش ماهه سوزد از عطش
آن گلویش زخمِ پیکان را قسم
نعل مرکبها زنَد نقشِ قمر
وین بدن هایِ شهیدان را قسم
راس خونین را نگر بر نیزه ها
کان تلاوت های قران را قسم
زینب است آن قهرمانِ کربلا
اُسوه درصبر است و ایمان را قسم
شاکریم بر ما عطا کرده خدا
چون رضا ، شاهِ خراسان را قسم
خواهرم الگویِ تو زهرا بوَد
در دو عالم فخرِ نسوان را قسم
از حجابت شد هراسان دشمنان
وان سلاحِ تیز و بران را قسم
میرسد از رَه امامِ مُنتقم
حاضراست از دیده پنهان را قسم
سیدی ما را (حبیب)دل بود
رَهبرم کان فخرِ ایران را قسم
.........حبیب رضائی رازلیقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
قالب : غزل
وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر : رمل مسدس محذوف
ـ ل ـ ـ ـ ل ـ ـ ـ ل ـ
فاطمه(مریم) باغ شیرین 28 بهمن 1396 23:18
سلام استادگرامی
قلمتان مانا
موفق وسربلندباشید.
حبیب رضایی رازلیقی 08 اسفند 1396 01:06
سلام خواهر گرامی و مکتبی و ولایت مدار
ممنونم از تایید و حضور
مهدی صادقی مود 30 بهمن 1396 18:07
سلام ادیب بزرگوار جناب رضایی عزیز
در این وزن کوتاه و سخت بسیار زیبا بود
درودتان
حبیب رضایی رازلیقی 08 اسفند 1396 01:04
سلام استاد عزیز
سخت بود اما اونی آسونش کرد اول عشق
به صاحب شعر
دوم عشق به شما دوستان بود که راه را هموار میکند
ممنونم از الطاف شما
مهدی صادقی مود 09 اسفند 1396 01:43
خدا خیرتون بده
بزرگوارید و گرانقدر