3 Stars

در پرستش غزل غزل غرقم

ارسال شده در تاریخ : 16 مهر 1395 | شماره ثبت : H944082



خسته ام خسته از دویدن ها
خسته از موج های سردرگم
پشت هر آدمیتی بغرنج
پیش حوا و شوکت گندم

از خزانم مپرس می ریزد
سر ستون های باغ احساسم
صبر کن در سکوت گم گردد
شاخه زخم داغ احساسم

می چکم از نگاه آبی شب
بر شکوه ستاره ها هرشب
له شدم لای چرخ زندگی ام
بر تن بد قواره ها هر شب

زخم جانم شکوهی از بغض است
بغض یعنی سکوت در طوفان
شاخ برگم شکسته اما من
می پرم در تلاطم باران

مثل باران نمای پائیزی
خم شده قامتم نمی خواهم
دست بوس تفاله ها باشم
در غروب سکوت جانکاهم

بنویسید آسمان با من
بر سر عشق دائمن قهر است
مدتی هست تازه می فهم
من پرستوی ساده ی شهرم

در " پرستش " همیشه بی تابم
در " پرستش " شکوه مهتابم
در " پرستش " غزل غزل غرقم
در " پرستش " زلال چون آبم

پرستش مددی

۱۳۹۵.۰۶.۱۱

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 215 نفر 297 بار خواندند
محمد جوکار (22 /07/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (24 /07/ 1395)   | جابر ترمک (25 /07/ 1395)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (22 /07/ 1395)  حمیدرضا عبدلی (24 /07/ 1395)  جابر ترمک (25 /07/ 1395)  
تعداد آرا :3


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا