آئینه ها به دیدن تو خو گرفته اند
پروانه ها دوباره هیاهو گرفته اند
گلبرگ های تازه ی باغ نگاه من
از عطر هر تبسم تو بو گرفته اند
چشمان تو تجلی مهتاب عاشقی ست
موهای تو ، نسیم فرا رو گرفته اند
حرفی بزن که داغ مرا تازه تر کنی
چون شمع ها طلیعه ی سو سو گرفته اند
با هر نگاه نرگسی ات در بهار عشق
گلواژه ها بهانه ی ابرو گرفته اند
سجاده های سجده ی من را بهانه کن
حالا که خنده های تو شب بو گرفته اند
این صخره ها حرای اصیل " پرستش " اند
تا ببرهای حادثه آهو گرفته اند
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۹.۲۲
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
محمد جوکار 29 آذر 1395 01:56
" آئینه ها به دیدن تو خو گرفته اند"
تدوینگران چشم تو هنرجو گرفته اند
صد زورق شناور در موج غمزده
در بندر نگاه تو پهلو گرفته اند
"ای آفتاب حُسن بُرون آ دَمی زِ اَبر"
صدها ستاره از تبسمت الگو گرفته اند
در ازدحام کوچه ی بن بست عاشقی
ثانیه ها از تو هیاهو گرفته اند
بداهه
================
درودت باد مهربانو مددی عزیز
غزلی بسیار زیبا با تعابیری ناب و دلنشین از قلم توانایتان خواندم و لذت بردم