3 Stars

دلی لبریز از آه...

ارسال شده در تاریخ : 26 اردیبهشت 1396 | شماره ثبت : H945095


بی تابم از یک عمر ماندن در غزلگاه
افتاده ام بی تو به دردی سخت و جانکاه

هرشب فرو میریزم از احساس شعرم
بی آشنا ، تنها ، بدونِ هیچ همراه

بارانی ام چون ابر غم در آسمانت
هی از درونم می کشم افسوس و صد آه

در جانِ من انگار عمری ریشه داری
مَد میشوم هرشب بسویت آه ای ماه

باور ندارم از غزل لبریز باشی
کوهی که غم می پروری با خرمنی کاه

بگذار تا از جام تو ساغر بگیرد
وقت " پرستش " با دلی لبریز از آه

پرستش مددی

۱۳۹۵.۱۲.۱۸

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 192 نفر 274 بار خواندند
محمد جوکار (01 /03/ 1396)   | جواد مهدی پور (02 /03/ 1396)   | مریم موسوی (04 /03/ 1396)   | محمد مولوی (16 /04/ 1399)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (01 /03/ 1396)  مریم موسوی (04 /03/ 1396)  محمد مولوی (16 /04/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 1

  • جواد مهدی پور   02 خرداد 1396 10:07

    درود بر شما بانو پرستش گرانقدر

    زیبا سرودید

    اشعارتان عالی اند
    rose rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا