شعر احساس نرم و بارانی
در کویر نگاه پائیز است
ابرهای سپید شاعری ام
از نگاهت چقدر لبریز است
دشت در من غزل غزل شعر است
آسمان در قصیده ام جاری
قدمت بر دو چشم تاکستان
مثنوی را به باغ می کاری
نفست گرم شانه ات الوند
در شب سرد وقت آرامش
سایه ات انسجام دستانم
گونه هایت شروع آسایش
سرزمین سرزمین پریشانم
در سکوت بلند تنهایی
عصرها با خودم که می مانم
مطمئن می شوم که می آیی
گیرم از باغ شعر دلگیری
صحنه های دو بیتی من باش
من رباعی رباعی نفست
تو غزلهای دل سپردن باش
آه مجنون شعرهای سپید
عشق را در ترانه جاری کن
نرم و آرام و دلسپرده بیا
بغض های مرا بهاری کن
واژه های مرا "پرستش" کن
سجده گاهت پر از اقاقی ها
شعر شو انجمن انجمن ترانه بخوان
در شب سرد هم اتاقی ها
بی بهانه بیا و باور کن
موج موهای من پر از باران
از تلاطم کمی بزن بیرون
بر تن ساحلت مرا بنشان
پرستش مددی
۱۳۹۶.۰۵.۲۱
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
محمد جوکار 02 آبان 1396 23:41
درود و آفرینت باد مهربانو مددی عزیز
خرسندم که چکامه ای نغز از احساس نابتان میخوانم
پرستش مددی 04 آبان 1396 04:11
عرض ادب و احترام
سپاسگزار مهر و لطف همیشگیتان هستم استاد جوکار گرانمهر
برقرار باشید بزرگوار