دسته ای پروانه دیدم مخملین رنگ و لعاب
در مثل چون پردهی دیبای رومی تاب تاب
گفتم ای جان از کجا آیی چنین نرم و لطیف
از چه گشتی نازک و رنگین چونان درّ خوشاب
زان میان پروانهای آمد شگفتا در سخن
گفت بنشین تا بگویم شرح عشقی نابِ ناب
روزگاری بود خالی از فروغ پاک مهر
ابر غفلت راه می زد بر رسول آفتاب
راه بود اما تمام چشم دلها کور کور
ماه بود اما تمام چشم سرها خواب خواب
کینه بود و جنگ بود و بغض خلقی در گلو
ظهر سوزان و تب تمّوز و برق التهاب
یک طرف دشتی پر از خاشاک ناکام و لئیم
در مقابل باغی از آلاله هایی کامیاب
یک طرف سِیلی ز سربازان سیراب از جنون
سوی دیگر دختران یاس عطشان بهر آب
یک طرف دیوی سبک سر تشنه ای بر ملک ری
آن طرف سروی نکو سیرت غریو ماهتاب
سرو دلکش از میان باغ می زد داد عشق
ای دریغا از دل سنگین نمی آمد جواب
مشعلی سوزان و تیغی تیز در مجموع بود
تا شود ننگین ترین غوغای هستی ارتکاب
تا بسوزد از جفا دردانه هایی رنگ رنگ
تا ببُرّد از قفا سروی چنین عالی جناب
تیر ها می دوخت یک یک لاله های تشنه را
بادها می کرد در کوچ پرستو ها شتاب
شعله ها می سوخت داغی بر شقایق آتشین
ناله ها می ریخت بر او بغض و سوز و التهاب
تا نماند دیگر بجز سرو سهی در باغ عشق
سر به سر افتاد در زیر و زبرجد اضطراب
آتش آمد حلقه زد بگرفت پیرامون او
غنچه ای شش ماهه زد فریاد کای قوم خراب
این منم کوچکترین سرباز باغ معرفت
این منم لرزان ز سوز تشنگی پا در رکاب
آمدم تا عشق پاک غنچه را معنا کنم
این منم دارم به مهر عالم آرا انتساب
تیر غران در کمان بگرفت جانان را نشان
خشم جوشان از سه سو می داد بر آن انشعاب
آمد و بنشست از یک گوش تا گوشی دگر
غنچهٔ ببریده آذین کرد سرو از خون خضاب
مشتی از خون لطیف و مخملش فواره وش
زد به روی آسمان تقدیم حیّ مستطاب
قطره ای از خون پاکش شهپر جبریل شد
ذکر او آمیخت با ورد و دعای مستجاب
از تمام قطره های دیگرش پروانه ها
مست پروازند بر هر غنچه تا روز حساب
آتشی افکنده بر جان این حدیث سوزناک
جمله قاصر آمد این محنت نگنجد در کتاب
شمع دل می سوزد و ابیات می آید پدید
بر قلم تا بی نهایت شعله دارد بازتاب
ای خدایا سوز «ایمان» را پر پروانه کن
یا بگردان گرد آن گل یا بگردان این حجاب
ایمان ؛ محرم الحرام(مهرماه) ۱۳۹۶
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 11 مهر 1396 23:37
درودها
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان) 11 آبان 1396 21:25
سلام و عرض ادب
سپاسگزار از حضور و لطف نگاهتان
مهدی صادقی مود 30 مهر 1396 19:59
به به
بسیار زیبا سروده اید
درودتان
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان) 11 آبان 1396 21:26
درود بر جناب صادقی
سپاسمند حضور شما ادیب بزرگوار