3 Stars

چشمان چنگیزی

ارسال شده در تاریخ : 14 امرداد 1395 | شماره ثبت : H943801

هی چنگ می زد ، چنگ می زد ، چنگ می زد
چنگیز چشمانش که دم از جنگ می زد

می آمد و سرسبزی ام را سرخ می کرد
با خون من لب های خود را رنگ می زد

یک آسمان آیینه با خود داشت اما
عکس همان آیینه ها نیرنگ می زد

آهسته آهسته قدم می ریخت در شهر
دل - شیشه های عابران را سنگ می زد

با این که نام از شهر " عشق - آباد " هم داشت
در عشق بازی ها کمیتش لنگ می زد

ای کاش ! دست از دشمنی می شست ، ای کاش !
دستی به من می داد و قید جنگ می زد


حنظله ربانی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 211 نفر 302 بار خواندند
علیرضا خسروی (16 /05/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (16 /05/ 1395)   | حنظله ربانی (16 /05/ 1395)   | مرتضی برخورداری (16 /05/ 1395)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (16 /05/ 1395)   | جابر ترمک (16 /05/ 1395)   | عظیم صوفی (19 /05/ 1395)   | اله یار خادمیان (22 /05/ 1395)   |

رای برای این شعر
علیرضا خسروی (16 /05/ 1395)  حمیدرضا عبدلی (16 /05/ 1395)  
تعداد آرا :2


نظر 8

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا