3 Stars

مستاجر صاحبانه

ارسال شده در تاریخ : 15 مهر 1398 | شماره ثبت : H948100

منم خالی و عاشقانه تو باز بنویس از نام عارفانه
یکی از رهگذران پرسید راه خانه را صاحبانه
عوض کن سر خط را بگذار سر کوچه گم شود عامدانه
تو نویسنده باش و من بازگو در کتاب این مستاجر صاحبانه
جلد سفید از منو خط مرمر از تو خواننده اش هم یک روح بندگانه
برگ های سفید را دوباره تولد کن سینه خیز رفتن راهیست، اما کودکانه
انگار برخاستنی در کار نیست از این همه سکونت طالبانه
سر هر بمبست اجسامی سیار حال شدند قاضی با فرمان خدایانه
شب می گردند و ندانسته بیدارند ساعت شش را می بینند اما غافلانه
رای چشمان ما دگر تار نیست کسی محکوم به عمری زندگی مالکانه
بنویس که رهگذر گم بهتر است از مهمانی های صبحانه ی خالفانه
افتخار بندگی همین است هرگز در یادها نمی ماند جاودانه
ما هم فقط مستاجری کردیم این است اجاره ی بودن مخلوقانه
سند ها حال خود قسم خوردند خدایا تو باش هنوز خالقانه

نویسنده: سید مصطفی سراب زاده

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 213 نفر 277 بار خواندند
دادا بیلوردی (19 /07/ 1398)   | خسرو فیضی (10 /01/ 1399)   | سید مصطفی سراب زاده (05 /06/ 1400)   |

رای برای این شعر
خسرو فیضی (10 /01/ 1399)  
تعداد آرا :1


سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا