3 Stars
دادا بیلوردی

سوم نوشت: خون

ارسال شده در تاریخ : 23 مهر 1395 | شماره ثبت : H944114



مـردی نماز کـرد

بعـد از نماز ، دست باز کرد

گفتـا: «بـده خـدای من، آنچـه صلاح توست!»

خالق، نظر به طرحِ راز کرد

پـرونده ساز کـرد

*

اوّل نوشت: «نور»

تاییدِ لحظه هائی از حضور

یعنی: تمام شد سخنِ بنده، حـرف نیست

بایـد مقـامی آورنـد جـور

در یک جهانِ دور

*

دوّم نوشت: «آب»

صیقـل به روح ، زیرِ آفتاب

یعنی: هر آنچه داخلِ جسم است رفتنی ست

گاهی به نرمی و گهی شتاب

گاهی در اضطراب

*

سوّم نوشت: «خون»

طـرحی شبیهِ نقشه ی جنون

رازی که در کلاسِ تمنـّای معنـوی ست

یعنی: عـلامتی ز دل بـرون

با حکمِ «راجعون»

*

آنگه فرشتگان

مستِ شکـوهِ محضرِ انسان

در آسمانِ حیــرتش اصلِ نمـــاز را

کردند ادا از دل و از جان

در عالمِ عرفان

*

آری، چنین شدست

رجعت بـــه مـاورا یقین شدَست

اینجا پُـلی بُــوَد بـــه تجلـیّ گــهِ شـهـود

آنکس که عاشقِ زمین شدست

دردآفرین شدست

*

بایـد به نـور رفت

در موقعش ز خاک دور رفت

یعنی: بــه دامِ نفس مبادا اسیـــر گشت

باید که غرق در حضور رفت

سرحال و جور رفت

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 226 نفر 347 بار خواندند
حسن کریمی (26 /07/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (27 /07/ 1395)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (15 /08/ 1395)   | روح الله اصغرپور (15 /08/ 1395)   | علی معصومی (21 /01/ 1399)   | دادا بیلوردی (06 /07/ 1401)   |

رای برای این شعر
حسن کریمی (26 /07/ 1395)  حمیدرضا عبدلی (27 /07/ 1395)  علی معصومی (21 /01/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 3

  • حسن کریمی   26 مهر 1395 01:19

    سلام وعرض ادب خدمت جناب بیلوردی زلال زیبایتان را خواندم بسیار نغز وشیوائبیت پاینده باشید rose rose rose rose rose

  • حمیدرضا عبدلی   27 مهر 1395 14:14

    با سلام بسیار عالی

  • علی معصومی   21 فروردین 1399 13:55

    rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا