3 Stars

شب به پایان نمی رسد

ارسال شده در تاریخ : 19 امرداد 1396 | شماره ثبت : H945372

از دامنه ی گریه هایم ، می افتم
دنیا از جرقه های خاموش حقیقتی_پاره
شبیه می شوم
به همه چیز و هیچ چیز
هر چه پیش می آیم به سمت خیابان
کلاغ های بیشتری در فضایی سنگین ، معلق.
_این رسم کهنه ی باران است؛
با کفش هایی سنگین / می آید به سمت درختان کور رنگ
_ از تجسم بهار
و زمینی ریخته، ازخوشه.
از فرط دروغ/ به مترسک ها، سنگ
دور از خواب عریان یک دانه
پرسه_پرسه
دنیا ایستاده است، از پایان جهان؛
و من/ می بایست چمدان ستاره ای را می بستم،
دور از دنیای اطرافم
و فتیله ی روزهایم را بالا می بردم.
_____
شب به پایان نمی رسد؛
و من_ می توانستم را بین کبریت های سوخته
از سیگارهای گس
_ ثانیه، ثانیه
مشق...
مشق...
مشق....

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 184 نفر 307 بار خواندند
محمد جوکار (20 /05/ 1396)   | میرعبدالله بدر ( قریشی) (21 /05/ 1396)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (24 /05/ 1396)   | معصومه باغبان زاده امشه (24 /05/ 1396)   | محمد مولوی (12 /02/ 1399)   | حسین شفیعی بیدگلی (16 /01/ 1403)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


نظر 4

  • محمد جوکار   20 امرداد 1396 23:36

    و من....
    می بایست چمدان ستاره ای را می بستم،
    دور از دنیای اطرافم
    و فتیله ی روزهایم را بالا می بردم..

    درودها و آفرین ها بر احساس سرشارتان
    rose rose rose rose

  • میرعبدالله بدر ( قریشی)   21 امرداد 1396 11:06

    سلام و درود بر شما
    زیبا بود
    rose

  • ابوالحسن انصاری (الف. رها)   24 امرداد 1396 00:26

    درود ها rose rose rose rose

  • محمد مولوی   12 اردیبهشت 1399 18:05

    درود شعر ریبایی خواندم applause
    از سیگارهای تلخ بهتر بود rose
    و یا از خرمالوهای گس ، مشق می کردم rose
    دستمریزاد برای بانوی شاعر applause applause

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا