میانِ هجـمه ای از ســایه های تکراری
تـو در کجـای جهـانـم ستـاره می کاری
.
تو آمدی که پس از قرن ها سکوتِ دلم
بــه آتشش بکشـی و بــه بـــاد بسپاری
.
به چشم های ترک خـورده ام بیا و بـگـو
کـه بــا خـــودت سبــدی از بهـار را داری
.
تـو هر زمان که نباشی کنارِ من... چیزی
از آفـرینشِ هستـی کــم اسـت انگــاری
.
کسی درونِ من از شوق زیرِ لب می گفت
مباد راحت از این عشق دست برداری...
.
علیرضا آرین مهر
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 19 اسفند 1400 22:00
سلام ودرود
امیر عاجلو 19 اسفند 1400 22:00
محمد مولوی 19 فروردین 1401 17:45