ای کاش می شد که...! ولی دیدم نمی خواهد
ایـن زخــمِ کهنه تا ابــد مرهم نمی خواهد
.
حــوا همیــشه لحـظهی حســاسِ تصمیمش
در فکـــرِ مشتـی گنـدم است آدم نمی خواهد
.
عمـریست بـا شعـر و کنایه گفته ام ، مِن بعد
رک بـا تـو می گویــم دگر مبهــم نمی خواهد
.
مشتـــاق یـا از مــن گـریـزانی؟ بگــو آخـــر!
دیگــر وجــودم این دو را با هم نمی خواهد
.
چــون پــادشـاهی مست از فتح و غرورم که
در وقتِ تنــگ از دیگـــران دِرهم نمی خواهد
.
علیرضا آرین مهر
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 06 تیر 1401 10:04
درود بر شما