مکتب ادبی نورگرایی
شعر پیشرو
گونه ی سه گلشن
(آغازگر:)
بولواران پاک سبز و سپید
کوچه های نجیب خاطره بار
"رود" و "نارنج دار" و "سنجاقک"
شهر زیبای من! سلام و درود
(بدنه یا پیکره:)
حیف باشد اگر نپردازیم ماجراهای سبز زیبا را
بگذرد عمر و ما گذر نکنیم بوستان های پاک سیما را
مهر، وقتی لطیف می خندد، مثلا در پگاه روزی نو
حیف باشد نیاوریم بجا، آن همه حُسن عالم آرا را
قاصدک ها - که ناز می رقصند - شعر کوتاه راز پرواز ند
سبزه، دریاچه، باد، نیلوفر، می شناسند شیوه ی ما را
جیرجیرک اگرچه زیبا نیست، کم تر از شاهد فریبا نیست
همّت عشق را بنازم من؛ بُرده دل، دلبر شکیبا را
شهر، شهر بهارنارنج است؛ حیف باشد اگر نباشی مست
من ام و گلشن تغزّل ناب؛ این چنین عاشق ام غزل ها را
در هوای لطیف بارانی، آسمان آمده به مهمانی
مِه، لطیف و شریف می بوسد بیدلان مسیر بالا را
(پایانبخش:)
در شِگِفت ام چگونه می مانند
بعضی از مردم
این چنین قهر با ترانه ی آب
در خیال سراب
همچنان بی خیالِ
این همه
عشق.
طَرَبستان، بابُلعشق،
اسفند 1400 کوچنمای خورشیدی،
محمدعلی رضاپور (مهدی)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1
فاطمه مهری 22 اسفند 1400 14:29
درود استاد، بسیار زیبا و ناب