هرروز کور سوی امیدی مرا نشانه ی است
- که با نور و تاریکی ، گلاویز می نشیند
- توهم همین سیاق و توحش همان تبارو توقع همین کور سوی نشیمنگاه
- افکاری ترس مهیب را به عاقلانه نگاهی بر انداز می کند
- گویی هنوز رخ نداده برخوردی که ِ مدید دورانی ست به جریان نشسته
- تو گویی باهم ها به با یدها سوق می نشاند
- اعمالی ته زار، نظاره کلام را منتظر می نویسد
- ناکجا را در کجای همین جا ، جاده ای جنجالی متصورمی کند
- مگر مرگ وُ مرد ، مگر زندگی و ُجهد، مگر تندیس و ُجام ، مگر تحمیق وُاَنگ
- هر روز کور سوی ِ امیدی مرا نشانه ای است
که با نور و تاریکی ، گلاویز می نشیند
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1
رضا زمانیان قوژدی 10 امرداد 1399 13:26
درود بر شما جناب خلیلی عزیز
سبکی بدیع و سیاقی نوین ابداع کرده اید
قطعا بیش از این نیاز به معرفی دارد.
مانا باشید