. . . و آغازی درپایان تسلسلی زجر آور
نگاهی خیره کننده برآیمان به ارمغان
من در هزاره ها , من در آوردی ترین نکاه ها
ـ در اغازی متولد شونده, خیره شونده
_ که اتمام را در افسون افسردگی و افساری به غایت تنیده در زجرآنگی
در تحویلی بدون تحول
تبدیلی تنها به زجر آنه نشانده
تحمیقی منبسط در افاق
تطهیری منقبض در انفآس
من انتزاعی درون چراغی بسآن فتیله
من عبوسی بد تکرار در ون خوشرویانی در اکراه
اما چگونه !
و جمعی در ارزوی خرسندی به باقی تکراری تکینگی و تمدیدی زجرانگی
منی نرویده نه آنگاه که نخواهم در عین خواستن در عین آمال
واین حماقت در من باقی است در تمامی زجر های انسانیم
ـ و ابتدایی درپایان تسلسلی زجر آور
و نمایی خیره کننده برآیمان, به ارمغان . . .
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 2
پژمان خلیلی 11 اردیبهشت 1400 21:05
باد می آید، زمین خیس است، باران هم بلا تعجیب
پژمان خلیلی 11 اردیبهشت 1400 21:14
ممنونم،