پژمان خلیلی

فریفت

ارسال شده در تاریخ : 11 اردیبهشت 1400 | شماره ثبت : H9416195

شب را آوانگارد به هیاهو بدل می نمود
من با جَرمیل انرژی می شکافتیم
توقع با دستان اِسمَعیل وَ تنِ هانیل غُسل می نوشید
ظَهلیل وُ عزرایل وُ عزرا وُ شموئِل
با فِغان می سرودند
هی می سروداند ،
خورشید مرده بود وُ وَخورشید مرده بود
خدا درخت کاج را آب یاری می نمود
وَ آسمان / راگول را به سینه ایِ چاک خورده ی جبرئیل قسم می داد
زمین ، !
خورشید مرده بودو خورشید مرده بودُ
وَ همی زمان
مکان مرده بودو ُمکان مرده بود
لایه هایی در خود تنیدگان،شاهد می نمود

آدم در مسیر خوب سُر می خورد
آدم برفی وَ هویج وفریب ناگهان فَریده شد
و ما هنوز خوب می پیمودیم وَ با هم می خواندیم
خورشید مرده بودو ُخورشید مرده بود وُ خورشید مرده بود

پژمان خلیلی از دفتر : شَه شَه ِ 11 اردیبهشت 1400 4نظر

سایر قالب ها عمومی عمومی

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 4 ارسال نظر جدید

نظر 3

امیر عاجلو 11 اردیبهشت 1400 21:05

درود بر شما
کاویان هایل مقدم 12 اردیبهشت 1400 13:43

دوست عزیزم جناب خلیلی
فقر اطلاعات بنده از این اسامی که گویا ملائک باشند و تنها معدودی از آنها را شنیده ام، سبب می شود درک درستی از فحوای شعرتان نداشته باشم.
اما به هر تقدیر سبک شما منحصر به خودتان هست و جای تحسین دارد.
- پژمان خلیلی 12 اردیبهشت 1400 19:43
  
  با سلام و احترام؛
  
  ممنون که خواندید ,اگر هم منت بگذارید واگر مایل باشید و اگر وقتی خالی داشتید
  مطالعه ی گذرا در مورد اسامی مطروحه در شعر داشته باشید . در ارتباطات شعری با
  مخاطب تاثیری متاثری می گذارد و می دانم لطفتان افزون است.
  
  نقـد از زمـره روشهـای مؤثـر بـرای سـنجش کیفیـت متـن و مشـخص کـردن نقـاط
  قـوت و ضعـف اثـر اسـت. بـا بهرهگیـری از ایـن امـکان سـودمند میتـوان فقرههـای
  اطالعاتـی را پاالیـش کـرد. نقـد در چارچوبـی تحلیلـی مطـرح میشـود کـه ایـن قالـب
  مـدون میتوانـد در ارتبـاط بـا زمینههـای مختلـف موضوعـی بـه نقـش آگاهسـازی خود
  بپـردازد و راهـکاری اثربخـش برای سـنجش درسـتی اثر اسـت.
  
  دوست عزیز تر از جان . فرآینـد نقـد یکـی از دسـتاوردهای بزرگ تاریخ بشـری اسـت کـه قدمتی بسـیار دارد. از
  زمـان آغـاز فعالیتهـای ادبـی و علمـی در دوران کهـن، تحلیـل و بررسـی ایـن آثـار نیز
  شـکل گرفتـه اسـت؛ بهگونـهای کـه میتـوان گفـت نقـد پیشـینهای دیرینـه دارد . وشما لطفی مستدام
  به فراخور تعهد منش خود به شعر این حقیر الطفات فرموده اید .
  بنده نوازی می فرمایید اگر در فرآخور وقت مهم وبا ارزش خود درزمینه مفاهیم شعر فوق الذکر
  می نگارید وبا عث کیفور اینجانب می گردید .
  اما در وحله بعدی خواهشمند است با توجه به اقتضای زمانی خویش در زمینه ی
  ردیـف نوین خلق شده از قبیل نظامهایـی همچون سبک‌شناسـی و گریز از ان
  و البت تدکین مهر ورزانه جنابعالی در زمینه نقد غیر مخرب ایرادات و دیدگاهتان رادر زمینه کاستی های
  شعر هایم ابراز فرمایید .
  بقول بزرگمان جناب استاد عظیم القلم :صادقـی مرشـت(1388)اظهـار میکنـد کـه نقـد ادبـی در یـک نـگاه کلـی بـر دو نـوع
  اسـت: نقـد نظـری و نقـد عملـی. نقـد نظـری11 مجموعـه منسـجمی از اصطالحـات و
  تعاریـف و مقـوالت و طبقهبندیهایـی اسـت کـه میتـوان آنهـا را در مالحظـات و
  مطالعـات و تفاسـیر مربـوط بـه آثـار ادبی بـه کار بـرد. این نـوع نقد، همچنیـن محک‌ها
  و قواعـدی را مطـرح می‌کنـد کـه با اسـتعانت از آنهـا میتوان آثـار ادبی و نویسـندگان
  آنهـا را قضـاوت و ارزیابـی و، بـه اصطلاح، ارزشگـذاری کـرد. نقـد نظـری در حقیقت
  فقـط بیان‌کننـده قواعـد و فنـون ادبـی و نقـد ادبـی اسـت؛ امـا ممکـن اسـت آن را در
  اثـری پیـاده نکنیـم. مث ًلا میگوییـم در نقـد بایـد توجـه داشـت کـه متن تحتالشـعاع
  زندگـی و آرای نویسـنده قـرار نگیـرد؛ امـا درواقـع از ایـن دیـدگاه خـاص بـه بررسـی
  اثـری نپرداختهایـم و فقـط بیـان نظریـه کردهایـم. کتـاب آی.ا.ریچاردز موسـوم به اصول
  نقـد ادبـی )Criticism Literary of Principles( )نوشتهشـده در سـال 1924 )و کتـاب
  نورتـروپ فـرای موسـوم به تشـریح نقـد ادبـی12( Criticism of Anatomy( )نوشتهشـده
  در سـال 1957 )از آثـار معتبـر در حـوزه نقـد نظـری هسـتند. ))
  و همچنین مرحمت جنابعالی در خصوص نقـد سـاختارگرایانه که ریشه در نگاه اروپایی دارد نیز برای بنده بسیار کارامد و
  چه بسا قابل بهره برداری مقتضی می باشد .
  به هر روی سپاس بی شاعبه از شما بزرگوار.