« راه شیطان »
تاریکتر از تاریک ، راه بدِ شیطان شد
پهنای دوصد مترش ، باریک چو قیطان شد
شیطان چه رهی دارد ،کج راهی و گمراهی
شیطان که خودش گم شد،کی رهبر انسان شد
این سلسله ی آدم ، گمراه زِ شیطانند
در سلسله ی آدم ، او سلسله جنبان شد
فریاد از آدمهـا ، رفتنـد به همراهـش
از سلسله آدمها ، شیطان چه فراوان شد
بـر آدم اول بود ، شیطان چه خطر آورد
از روز ازل شیطان ، غارتگـر ایمـان شد
در باغ جنان آدم ، تا خورد فریب از او
از باغ بـرون آمد ، آواره ی دوران شد
در باغ جهان هـر جا ، شیطان قدمـی بنهاد
آن باغ جهنم شد ، کی باغ گلستان شد
در خانه و منزلهـا ، هـر جا که بـشد رفتن
در خانه اگر نـا شد ، بـر سوی بیابان شد
ای وای خداوندا ، ما چاره نـمی داریم
چاره گری دنیـا ، از آدم شیطان شد
یک لهو و لعب هـر سو ، پیدا بـشد از فردی
صد فرد جوان ما ، آن سو به شتابان شد
هر فرد خدا ترسـی، تا حکم خدا را گفت
از ترس شیاطینهـا ، آن سـر به بیابان شد
صد داد از آن دوران ، وز دور شیاطینان
کار غلط شیطان ، بسیار نمایان شد
کار غلط شیطان ، آباد کجا را کرد
در خانه ی هرکس بود،آن خانه که ویران شد
شیطان زِ کجا بودس ،آن از چه طرف آمد
آویخت به جان ما ، وان دست به گریبان شد
آیا چه سیاست بود ، خلاق به شیطان داد
از چشم بنـی آدم ، غایب شد و پنهان شد
یارب نـتوان جویـم ، آن بُعد صراط تو
هـر فرد خدا جویی ،در بُعد تو حیران1 شد
هـر فرد رهت نـشناخت ، در راه فروماند
گر همره شیطان رفت ، آن مشکلش آسان شد
هـر کار نکویـی را گـر آدم نیکو کرد
از نوکـر شیطانها ، معناش که پنهان شد
شیطان صفتـی یاران ، امـروز عزیـز آمد
در چشم شیاطینان، چون یوسف(ع) کنعان شد
هرکس چوشیاطین نیست،جایش بَرِمردم نیست
از زجر2 همین مردم، جایش به بیابان شد
یارب تو سبب سازی ، راه و سببـی بنما
شیطان بَـرِ گمراهان، در خواندن قرآن شد
آدم به کجا جوید ، آن امـر خداوندش
هـر گمره ولگردی ، بر خلق سخنران شد
ویرانه کجا جویم ، این مُلک که آباد است
آباد تجمل شد ، دین تو که ویران شد
این جمله که من گفتم،کردار همین خلق است
در جمله ی این خلقت ،آن کو که مسلمان شد
در همرهی خلقت ، صد راه شیاطین هست
راه تو خدایا کو ، حقگو که پشیمان شد
سیمرغ نـمی افتد ، در دام شیاطین هـا
هر کس که به دام افتد،آن خر زیر پالان3 شد
فریاد خداوندا ، زینهاس دلـم خون شد
این وسوسه ی شیطان ، در آدم و انسان شد
دستمال مبندیدس ، هر سَر که ندارد درد
دستمال زِ شیطان بود ، سر درد نمایان شد
یارب حسن از راهت ، اینجا که فروماند
آن راه شیاطین را ، گر خواست که آسان شد
٭٭٭
1- سرگشته- فرومانده 2- آزار و اذیت 3- زین الاغ و استر
حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 9
امیر عاجلو 21 تیر 1399 10:00
!درود
حسن مصطفایی دهنوی 23 تیر 1399 07:36
درود ها
نظر لطف شماست
پاینده و سربلند باشید
فریبا غضنفری 21 تیر 1399 10:26
درودتان جناب دهنوی گرامی
خوش رقم زدید
حسن مصطفایی دهنوی 23 تیر 1399 07:36
درود ها بانو
نظر لطف شماست
پاینده و سربلند باشید
مسعود مدهوش 21 تیر 1399 10:31
درود ها گرامی
درود خدا بر استاد دهنوی عزیز
حسن مصطفایی دهنوی 23 تیر 1399 07:36
درود ها استاد
نظر لطف شماست
پاینده و سربلند باشید
خدایش رحمت کناد
بهنام حیدری فخر 21 تیر 1399 11:31
درود بر شما استاد گرانقدر و ادیب فرهیخته
مثل همیشه بسیار زیبا و دلنشین سرودید
حسن مصطفایی دهنوی 23 تیر 1399 07:37
درود ها
نظر لطف شماست
پاینده و سربلند باشید
رضا زمانیان قوژدی 07 امرداد 1399 05:09
درود بر استاد
زیبا سرودند