« کافر کیش »
در این زمانه دلم، غرق بُهتـس و تشویش1
که دل بدست کمان ابرویَست وکافر کیش2
کنم چه چاره برای رهایی دل خود
دلم بدست مسلمانیَـس ، نه کافر کیش
چرا به وادی حیرت3،فرو شد این دل من
هجوم جهل جهان، حیرتم نهد در پیش
به رأی و هر نظر خلق، هر چه می نگرم
به مثل آن نظر گرگ می بُوَد بر میش
هر آن نظر که در این کار و این زمان دارم
نمی توان که به صحّت بِـرانمش در پیش
به کار صحّت و خیرم ،مرا هدایت کن
تو ای رفیق جهاندیده ، بر من درویش
هدایتـم بـکن ای یار تا توان بِـروم
رهی که در نظرم هست و دارمش در پیش
نظام روی زمین را ، چنان که من دیدم
یکی به صدق و صداقت نمی رود در پیش
به راه کعبه ی مقصود خود چسان بروم
هزار خار مغیلان چو سد شده در پیش
به راه نیّت مقصود حق ، حسن بـشتاب
زِ لطف حق،به سعادت بُوَد رهت در پیش
دلا مترس که تشویش اگر در این راه است
امید خوفس و تشویش ره برون در پیش
بشر به نیت خیری،به راه حق کوشا باش
تفضلی رسد از حق ، بـرت خیر اندیش
دراین زمان سر عجزی به کس نمی بینم
تمام با سرِ خودخواهی اند روند در پیش
لباس پادشهی و گدا ، پُـر از کِـبر است
فروتنـی نـنمایند نه شاه و نی درویش
کلاه عُجب و تکبّر4 اگر به سر داری
نـمی توان بدر آیی ، تو از در تشویش
سخن به مردم نادان،که درک آن نکنند
چه خوش بُوَد که نگویی،بداریش درخویش
نصیحت اَر بـنمایی به مردم نادان
چو تخت پادشهی است به خانه ی درویش
سخن زِ مردم کج خو ،نفخ5 تنس بر هوا
رهایشان بنما تا به کج روند در پیش
سخن سرایی خود را حسن به حد می گو
سخن به گفتن تنها، نه کافیس در خویش
٭٭٭
1- پریشانی- آشفتگی 2- دین-راه و رسم 3- سرگردانی- تعجب 4- ناز و غرور و خودبینی 5- فخر- ورم شکم
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 04 فروردین 1400 08:51
سلام ودرود
حسن مصطفایی دهنوی 07 فروردین 1400 08:42
درود ها
بهنام حیدری فخر 04 فروردین 1400 13:50
درود بر شما ادیب ارجمند
روحشان شاد و یادشان گرامی باد
حسن مصطفایی دهنوی 07 فروردین 1400 08:42
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
خدایش رحمت کناد آمین
کاویان هایل مقدم 05 فروردین 1400 11:47
دریای عرفان استاد تا ابد مواج و زاینده
حسن مصطفایی دهنوی 07 فروردین 1400 08:42
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
خدایش رحمت کناد آمین