« راه سجودم »
گر سالک این راه تو بودی ، من نبودم
من هم به همین راه ، که بیگانه نبودم
شخصی خبر آورد،که این راه من و توست
راهی بِـه از این نیست،که من گرم سجودم
شخصی که خبر داد ، پیمبر بُوَد از حق
پیغمبـر بـر حق بُـد و این راه نمودم
ای قافلـه سالار همیـن راه کجایـی
من یک نفـر از قافله همراه تو بودم
در مرحله اول ، که به من راه نـمودی
گفتـی بـبرم راه بـر این طرز سجودم
من در ره این ره ، دَمی از پا نـنشستم
دائم به ره گفته ی پُـر سود تو بودم
شخصی دیگر آمد و مرا باز خبر داد
گفتا که منم همچو تو در راه سجودم
از عالم غیبی به من آن هاتف غیبـی
گفتا که جلوتـر زِ تو من سجده نمودم
ما همچو تو بودیم در این دهر پُـر آشوب
هـر راه که رفتیم ، نمی بُـد ره سودم
آخر ره ما سوی یکی سجده گهی بود
آنجا زِ بشارت ، بـنمودن به سجودم
این سجده به درگاه خدا بود،کم است این
تا روز قیامـت ، بـر آن گرم سجودم
ای قادر سبحانـی و ای حیّ و توانا
من بنده ی خاشع ، بـرِ تو سجده نمودم
چون رهبر این راه تو بودی،ره خوبی است
خوشبختم از این ره که نمودی به سجودم
در دایره ی مُلک جهان ،هر چه بگشتم
راهـی نـتوان یافت ، که باشد ره سودم
آن هاتف غیبی که به من این خبر آورد
گفتا خوشم از سجده ، که گمراه نبودم
اینجا حسن از لطف خدا ،رو به سجودس
تا با نظـر لطـف، بـبینـی به سجودم
٭٭٭
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 21 فروردین 1400 11:21
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حسن مصطفایی دهنوی 23 فروردین 1400 07:54
درود ها
لطف دارید
سربلند و پیروز باشید
کاویان هایل مقدم 23 فروردین 1400 10:23
زیبا بود و مثل همیشه مملو از معانی عالی
حسن مصطفایی دهنوی 24 فروردین 1400 07:48
سلام و درود استاد
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد ، آمین