« فیض دست »
نصیحت بشنـو از من جاودانـی
مشو عاشق بـر این دنیای فانـی1
تویی عاشق بر این دنیای بی سود
تویـی دیوانه و عشقـی ندانـی
توکه عشقت ازآن خودخواهیَت هست
کند تاریک بهـرت زندگانـی
هـر آن عشقـی که در بیهوده باشد
ندارد بهـر عاشق مهربانـی
به هر فرد جوان می گویم این حرف
مکن بیجـا ، تـو فکر کامرانـی
اگر عشقت پُـر از هـا و هوس2 شد
فـرو ریـزد زِ تو عمر جوانـی
جوانا ، گـر نصیحت را شنیـدی
نـمی افتـی به درد ناتوانـی
نصیحت را ، اگر نـشنیدی از من
یقین در کار خود ، حیران3 بمانـی
چنین گفتـم : به هر فرد جوانی
تو مغروری و این مطلب ندانـی
زِ عجز4 و پیریـَت اصلاً خبر نیست
که چون پیری، دیگر عاجز بمانـی
هر آن پیری ،محبت بـر جوان داشت
نصیحت می کند بـر هـر جوانـی
زِ دنیای دنـی ، آلوده او نیست
بـر عقبـی ، فکر دارد جاودانـی
به هـر پیغمبری لازم نموده است
نصیحت را ، خداوند جهانـی
خداوندی که ایمان را به ما گفت:
بـیاموزد به ما ، با خوش زبانـی
خدا این باغ ایمان را ، بنا کرد
خودش دارد به باغش ، باغبانـی
حسن با آب چشم و فیض دستش
کند در باغ ایمان ، پاسبانـی
٭٭٭
1- ناپایدار 2- شهوت 3- سرگشته 4- ناتوانی
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
اعظم جعفری
-
حکیمه کمایی.دلتنگ
-
زهره معینی منفرد
-
علی سلطانی نژاد
-
سیامک عشقعلی
نظر 2
امیر عاجلو 04 آبان 1400 08:02
.مانا باشید و شاعر
حسن مصطفایی دهنوی 11 آبان 1400 07:50
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد ، آمین