« ندای خدا »
چونان خلیل بر این کعبه ،صدای ما
شاید قبول حق شود احرامهای ما
ما محرمیم در حرم با صفای حق
شاید ترحمی ز حق آید برای ما
ما کم بهاء و بی اثر ازعلم ومعرفت
آن معرفت بُوَد، نه چو این ادعای ما
مهر وفای با عظمت را نمی توان
مقایس کرد با همه ی این وفای ما
صوت و صدای ما به تمام جهان رسید
صوت و صدای حق ، اگر آید برای ما
ما کم بهاء و کم عظمت همچو ذره ایم
یک ذره ای نمی خرد آن حق بهای ما
ما بی دلیل و بیهوده آنجا نیامدیم
امید تا رضا شود از ما ، خدای ما
دولت سرای حق،که بشر را نکو نمود
فردی نکو نگشته به دولت سرای ما
عُجب وریای خود اگراز دل برون کنیم
لطف خدا رسد ، به دلِ بی ریای ما
گر این طواف ما بشود طبق امر حق
باشد بهشت وجنت رضوان که جای ما
شرم و حیا بکن ، نکنی معصیت برش
تا حق تفضلی بکنـد ، بر حیای ما
آن گفته هابه صفحه ی قرآن بخوان ببین
حوری نـشسته ،منتظر بر لقای ما
می ترسم آدمی زِ طمع کاری خودش
بر دوزخش کشد ، سر طبع گدای ما
حاجی به داستان ره کعبه گوش کن
بر معنی اش نگر تو به دستان سرای ما
یاران حسن ، نوشته ندای خدای خود
بهرم وظیفه بود ، شما را ندای ما
٭٭٭
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 08 آذر 1400 16:22
حسن مصطفایی دهنوی 11 آذر 1400 07:52
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
محسن جوزچی 10 آذر 1400 01:29
درود بر شما ،
چونکه بصیرت باشد ،همه جا خانه معشوق مجسم باشد
حسن مصطفایی دهنوی 11 آذر 1400 07:52
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید