بیدار دلان را غـم بر عیش و طرب نیست
غم خوردن آنها به قیامت که عجب نیست
پوینــد در آن راه که بیــدار دلاننـــد
پویند ره صبحی که درآن ظلمت شب نیست
٭٭٭
بیدار دلان را غـم بر عیش و طرب نیست
غم خوردن دنیای دنی شان که عجب نیست
آنهـا به غـم روز قیامـت بـگراینـد
روزی که به دنیا طلبان،عیش وطرب نیست
٭٭٭
چـو آدم خلق شد اول به فرمان خداونــدش
ندا شـد تا که آدم را سوی جنت بیارندش
چو آنجا معصیت کرد،برون راندش زِ جنّت
به فرمان خداوندش به دنیـا واگذارنــدش
٭٭٭
چو وارد شد در این دنیا به فرمان خداوندش
فراوان شد در این دنیا بسا اولاد و فرزندش
کشاورزی بشدکارش که رزقش بدست آرَد
ولی شاکر بـُوَد دایم به نزد آن خـداوندش
٭٭٭
خدای ما بر این دنیا خودش باشد نگهبانش
نظردارد زِ لطف خود بر این اعمال انسانش
تـو ای آدم نظـر بنمـا هـوا و باد و باران را
کثافتهای دنیــا را بشویـد باد و بارانــش
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 05 تیر 1401 10:50
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 07 تیر 1401 07:07
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین
علی آقا اخوان ملایری 05 تیر 1401 16:50
درودها بر شما استاد ارجمند ادیب فرزانه و فرهیخته
دوبیتی های زیبایی سروده اید
دستمریزاد
قلمتان نویسا
حسن مصطفایی دهنوی 07 تیر 1401 07:06
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین