نوری به دو چشم من از رب غفور آمد
علم و ادبم نزدش آنگه که صبور آمد
آن رحمت رحمانی عقل است و خدا داده
آن عقل خدا داه اول به ظهور آمد
٭٭٭
هر کس به ره خلّاقش با عقل و شعور آمد
با عقل خدا دادش از جهل که زور آمد
آدم اگر از عقلش معیـار نمی گیرد
در نزد خداوندش چون مست بُحور آمد
٭٭٭
در مرحله اول گر جهل ظهـور آمد
از غفلت و گمراهی پُر کبر و غرور آمد
از مرحله عقلش هر کس که فزونتر رفت
بد بخت نفهمیده است از مرحله دور آمد
٭٭٭
گر آدمی به ارزش خود پی بِـبُرده است
از فیض حق به کنگره عرش مَحرم است
آدم کجا و کنگره عرش در کجا
بر ساکنان کنگره عرش همدم است
٭٭٭
این فرش خاک آدمیّت را فرو گرفت
فریاد از آدمی که زِ غفلت ، جنان گرفت
گر آدمی به منزل اصلش اراده کرد
بتوانـد آن به درگه حق ، مکان گرفت
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 23 امرداد 1401 10:34
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 05 شهریور 1401 07:13
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
زهرا آهن 24 امرداد 1401 16:36
درود بر شما
روان شاعر شاد
شاد و پیروز باشید
حسن مصطفایی دهنوی 05 شهریور 1401 07:13
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر و بانوی گرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین
jalal babaie 24 امرداد 1401 18:30
سلام و درود فراوان بر استاد بزرگوار آفرین بر شما زیبا بود
حسن مصطفایی دهنوی 05 شهریور 1401 07:13
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید