دردا هـزار بُـوَد ، در ولای تـو
بر آنکه سر نهد،به همان خاک پای تـو
ما هرچه درد می نگریـم وشنیده ایم
درمان آن بـیافته ایـم ، از دوای تـو
٭٭٭
درمان درد ما همه خواهد رضای تـو
در هر شرایطی که شود مبتلای تـو
درمانسرای دور جهان درد ناشناخت
تا یک اثـر ندید ، زِ بعد شفای تـو
٭٭٭
یارب، طبیب گر نـشناسد دوای تـو
کی جوید آن دوا،که بجوید شفای تـو
فکرطبیب، گر به طبابت اصولی است
حکم شفا بجوید از آن مومیای تـو
٭٭٭
بنهاده ام این دل ، به خاک پای تـو
وِردش بُـوَد همیشه،به ذکر و ثنای تـو
دل را که من نساخته ام،خود بساختیش
نـتواند این جـدا بـشود ،از وفای تـو
٭٭٭
تا دل سپـرده ام سر کوی ولای تـو
روز ازل بـشد ، دل من مبتلای تـو
روز الست تا تـو بـگفتی بلی بگو
من لا نـگفتم و بـگفتم بلای تـو
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 09 اسفند 1401 01:00
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 09 اسفند 1401 07:02
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
سکینه شهبازی 10 اسفند 1401 23:09
درود بر استاد ارجمند احسن زیبا وعالی
حسن مصطفایی دهنوی 14 اسفند 1401 14:26
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین