3 Stars

حرص گندم

ارسال شده در تاریخ : 02 آبان 1397 | شماره ثبت : H946804

« حرص گندم »

بار الها زِ جهانِ گذران کی گذرم

من نـخواهم گذرم ،هر چه نکوتر نگرم

لذّت عیش جهان ،در نظرم جلوه گر است

وقت پیری که توان نیست دیگر در کمرم

امّت نیک محمد(ص) مگر امروزه منم

اینکه آن گفت: همان شد کی بیامد بـسرم

گفت: پیغمبر(ص) اگر امت من پیر شود

به جهان بسکه خری است،ازآن خون جگرم

ترسم آنقدر بـپوید به ره حرص و طمع

تا قیامت نـشود ، خود بـرساند به برم

پیش از این عمر من، این نکته پیمبر فرمود

عمر بگذشته چو میخ است که آرَد بـسرم

هر چه خود را بکنم ، تربیت با بصری

غفلت از حرص نهد، پرده به روی بصرم2

آدم اول به جنان بود ، زِ حرص و طمعش

داد از دست ، همان باغ جنان را پدرم

حرص گندم به پدر بود،بهشتش بفروخت

حرص بر جو بـفروشم که بـهشتم بخرم

من اگر حرص و طمع را بگذارم به زمین

چون پدر حرص ندارم و نکوتـر پسرم

نکته ی حرص و طمع را که پیمبر میگفت

من اگر نـشنوم آن گفته یقین حیله گرم

بار الها تو نجاتـم بـده از دام بلا

ورنه این دام بلا ، خاک بـریزد بـسرم

حسن آن حرف محمد(ص)نشنیدن خطراست

یا محمد(ص) مدد کن ، بِـرهان از خطرم

٭٭٭

1- زیاده خواهی و آزمندی 2-چشم – بینایی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 145 نفر 187 بار خواندند
مسعود مدهوش (07 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
مسعود مدهوش (07 /02/ 1399)  
تعداد آرا :1


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا