3 Stars

فیض ناب

ارسال شده در تاریخ : 16 آذر 1397 | شماره ثبت : H946994

« فیض ناب »

خدایا با تو می باشد حسابم

سرم را من به درگاهت بِـسابم1

تو گر با من نداری مهربانـی

شعاعت را چرا بینم به خوابم

مرا بر وحدت خود چون بخوانی

که کُندس بهر وحدت این شتابم

خداوندا دلـم آزرده تـر شد

زِ دنیایـت مداماً در عذابم

غلط راهی اگر می باشد از من

کجا جویم رهی بهـر صوابم2

همان افیون که در جسمم نهادی

از آن افیون3 بُوَد ، دائم خرابم

عجب طرزی سخن در پرده گفتی

اگر در پرده ماندس ،چون بیابم

اگر افسانه ای خواندی به گوشم

چرا ز افسانه ات در اضطرابم

درِ فیضی اگر بر من گشودی

من از فیضت چرا دائم کبابم

من اَر احساس کردم دانش تو

نـشاید ذره ای زآن را بـیابم

حجابی را تو بر چشمم نهادی

بـبینم قدرتت را در حجابم

نه فرمانی به من بنموده واضح

نه بـتوانم سر از فرمان بـتابم

خدا را ای رفیقان این چه حالیست

نه بی حالم ، نه حال از خود بیابم

خداوندا در این حیرت که هستم

چو کشتی شکسته غرق آبم

بشر را درک علم من نـباشد

که بـشناسد شعاعی از شهابم

شعاعم را به خوابت گر بـبینی

بدانی آنکه من بی خورد و خوابم

بشر گر قابل فیضـم توان شد

شعاع فیض خود بـر آن بـتابم

تو می باید به راه من بکوشی

که تا بـتوان بری آن فیض نابم

اگر در راه غیر از من بکوشی

نداری بهره از فیض و ثوابم

حسن سر رشته را گر گُم نکردی

سؤالـت منطبق شد با جوابم

٭٭٭

1- ساییدن 2- درست 3- ماده سیاه – تریاک


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 199 نفر 235 بار خواندند
مسعود مدهوش (07 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
مسعود مدهوش (07 /02/ 1399)  
تعداد آرا :1


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا