« عهد بندگی »
آنکو3 که شکر نعمتِ حق را ادا کند
آنکو که عهد بندگی اش را وفا کند
خلاق ما زِ لطف چو بر ما نگا4 کند
با یک نگاه ، درد مرا صد دوا کند
آنکس که امر خالق خود اشتبا5 کند
کاری اگر توان ، بتوان خود فنا کند
خلاق ما که صورت ما با صفا کند
باید که سیرتمان6، بشریت به پا کند
روز جزا که حکم عدالت به پا کند
هر نیک و بد ، جدا زِ همه ماسوا7 کند
آن غیبدان ، زِ چشم بشر پرده وا کند
چشم بشر دیگر چه توان ادعا کند
اینجا اگر زِ کار بشر پرده وا کند
مجرم دیگر به جرم و جزایش چه ها کند
لطف خدا ، همیشه حسن را ندا کند
کآن روز آن کریم ، نظر سوی ما کند
٭٭٭
3- آنکس که او 4- نگاه 5- اشتباه 6- طریقه- روش 7- همه موجودات و مخلوقات
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
پژمان خلیلی 06 بهمن 1397 18:17
آسمون اوری گرهد دنیانه کرد سرد
آسمون اوری گرهد
گفته بودم بی تو می میرم
ولی این بار نه
گفته بودی عاشقم هستی
ولی انگار نه
هر چه گویی دوستت دارم به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این تکرار طوطی وار، نه
تا که پابندت شوم از خویش می رانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه
قصد رفتن کرده ای تا بازهم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار نه
گه مرا پس می زنی
گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام
نامش دل است افسار نه
آسمون اوری گرهد دنیانه کرد سرد
آسمون اوری گرهد دنیانه کرد سرد
مو چطو دل خوش کنم لا ای همه برد
لا ای همه برد
می روی اما خودت هم خوب می دانی عزیز
می کنی…
دادم هی بیدادم هی مندم خوم تک
مندم خوم تک
مرقیامت بنشونمون کل یک
مرقیامت بنشونمون کل یک
khl.pezhman@gmail.com
حسن مصطفایی دهنوی 16 بهمن 1397 23:05
درود ها جناب خلیلی
تشکر
نظر لطف شماست