« پرده ی اسرار »
بار الها ! بَـرِ فرمانـت اگر خیره سرم
فَـرِ1 فرمان تو ، امید دهد در نظرم
داد از این دهر دنی ، هیچ ترحم نـکند
رحم بر من نـنماید ، نه به فرد دیگرم
داد این من که شنیدم همه جا صحبت مرگ
صحبتش جا نگرفته است دراین گوش کرم
کفر این دهر دنی، در دل من راه نیافت
راه اگر یافت به من، خاک بریزد به سرم
فَـرِ فرمان تو یارب ، برسید است بـرم
فَـرِ فرمان تو امید دهد بـر نظرم
به تحیّر که فرو می روم از دهر دنی
هر طریقی بکنم کار ، بگردد ضررم
مرغ باغ ملکوتـم ، پدر آورد مـرا
در همین دهر دنی، تا شکند بال و پرم
روحم از روح مَلک بود ،به جنت بودم
پدرم معصیتـی کرد ، که من در بدرم
من پدر هستم و آن معصیتِ حق نکنم
تا چو من، دربدر و بیچاره نگردد پسرم
پسرا گـر بـدهی گوش دلت بر سخنم
آب شیرین بـخورد، نخل قدت از شکرم
نوجوانا من دل خسته ، نصیحت گفتم:
بهـر نوزاد و جوانهـا بـبرند این ثمرم2
غافل از کار خود و پرده ی اسرار مباش
پرده پوشی شرف است،آنچه نکو می نگرم
٭٭٭
1- شوکت – شأن 2- میوه- حاصل
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
اعظم جعفری
-
حکیمه کمایی.دلتنگ
-
زهره معینی منفرد
-
علی سلطانی نژاد
-
سیامک عشقعلی
نظر 4
یاسر رشیدپور 09 اسفند 1398 01:23
بسیار عالی بود استاد گرانقدر
درود فراوان نثارتان
قلمتان همواره نویسا
پاینده باشید
حسن مصطفایی دهنوی 09 اسفند 1398 22:43
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند باشید
خسرو فیضی 08 فروردین 1399 18:10
. با بهترین درودهایم
. استاد گرامی سروده هایتان ماندگار هستند
. ایام بکامتان باد
.
علی معصومی 21 فروردین 1399 17:29
درود ها بر شما
و
تبریک میلاد حضرت مهدی ع
☆☆☆☆☆☆