« اهرمن »
یارب زِ چه این مرگ ،بمن اهرمن افتاد
این اهرمن از کیست که دشمن بمن افتاد
یاللعجب این آفت خرمن ، به کجا بود
در خرمن من آمد و بر جان من افتاد
این خرمن اگر درصدد زندگی اش هست
نـتوان به سهولت ، به دَم اهرمن افتاد
این اهرمن از چرخ کهنسال قدیمی است
خرمن همه جا بود و دَم اهرمن افتاد
این خرمن ازاین دشمن خود رو به شکستس
خرمن نتوانست که دشمن شکن افتاد
یارب سبب دشمنی اهرمن از چیست
در خرمن من دشمنی اش، رو به من افتاد
ای وای به من دشمن کرد دهن باز
اسرار چو رزم منش ، اندر دهن افتاد
گـر پیراهن از آهن و فولاد بـپوشم
آن نرمه به فولاد و به آهن خشن افتاد
در دایره ملک من ،این اهرمن از کیست
اصلش زِ کجا بود،که در ملک من افتاد
فریاد از این دشمن پُر جور و جفا کار
کز جور و جفایش ، بدنم در کفن افتاد
اینک بدن من که در اینجا وطنش بود
آیا به کجا ، بار دیگر در وطن افتاد
کارم دیگر آخر به همین ملک وطن نیست
یارب گذر من به کدامین وطن افتاد
یارب چه بُوَد چاره ام از دشمنی آن
اهریمن خونخوار که در جان من افتاد
این دشمنی از بهر بشر ، رسم قدیم است
امروزه عجب نیست ،که دشمن به من افتاد
توضیح از آن دشمنـی مرگ چه گویم
تا قرعه کشیدنـد ، به نام حسن افتاد
٭٭٭
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
خسرو فیضی 05 فروردین 1399 13:19
. سلام و درودها نثار استاد باد
. چقدر دلم می خواهد یک بیت را انتخاب کنم . ولی زیبا !!!
. به هر طرف می نگرم از مطلع غزل تا مقطع آن یکی از
. دیگری زیباتر مانده ام حیران کدامین بیت را باید
. بناچار همه ی غزل فوق زیبا را انتخاب می کنم
. در پناه خدا باشید
حسن مصطفایی دهنوی 06 فروردین 1399 23:59
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند باشید
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 08 فروردین 1399 00:23
درود بر شما استاد بزرگوار
حسن مصطفایی دهنوی 12 فروردین 1399 00:12
درود ها استاد انصاری
نظر لطف شماست
سربلند باشید