به نام خداوند شاه و گدا
خداوند دزد و پلیس و دغا
خداوند منبرنشینان دزد
خداوند این شغل پر اجر و مزد
خداوند هر حاجی اهل حال
خداوند این مار خوش خط و خال
خداوند پیشانی پینه دار
خداوند هر ریش آیینه دار
خداوند یک امت روضه دار
خداوند مداح خوش کسب و کار
خدای سگان در کاخ دین
خداوند شاهان دین مبین
به نام خدای اصالت طلب
خداوند خلق پر اصل و نسب
خدای یلان و خداوند مرد
خداوند نامرد بی رنج و درد
خداوند کورش،خداوند گیو
خداوند ضحاک و اکوان دیو
خداوند جمشید و زال و نیام
فریدون و کاوه،خدای قیام
خدای شهیدان گلگون شده
خدای یلان دلخون شده
خداوند بالانشین دعا
همان شیخ خوش پوش پر ادعا
همان کس که در قاب عکس شهید
برای خودش جا و ماوا گزید
خداوند ملانمایان شاه
خداوند آیین پر اشک و آه
خداوند زاغ و خدای پنیر
خداوند روباه مکار پیر
در این ده همه بنده ی آدمیم
دم از بندگی خدا میزنیم
به نام خدا بر هزاران لب است
ولیکن خدامان زر و مرکب است
در اینجا زر و ریش و پست و مقام
خداوند خلقند هر روز و شام
هر آنجا که آدم خدایی کند
خداوند باید گدایی کند
خدایا منه آدمی را به خود
مران کاروان را ز درگاه خود
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 13 اردیبهشت 1399 03:15
درود و سلام موفق و مانا باشید
محمد رضا درویش زاده 13 اردیبهشت 1399 07:23
درود بر تو بزرگ مرد شاعر
جمشید اسماعیلی 13 اردیبهشت 1399 12:04
عالی سرودی دوست عزیز
هر آنجا که آدم خدایی کند
خداوند باید گدایی کند
مرحبا
خسرو فیضی 13 اردیبهشت 1399 12:37
. بهترین درودهایم نثارتان باد
. استاد والانگر و گران اندیش . دقایق طولانی ست که می خوانم و می خوانم
. آنقدر این شعر مرا محاصره ی فکری کرد که دقایقی در جذبه ی آن فرو رفتم !!
. چگونه می شود چنین سرود ؟؟ !!! بند . بندش حقیقتی را فریاد می کند !!!
. باز هم درودهایم نثارتان باد
.