کرد ملای اعظم این شهر
کارگر را چنین،عرضه به دهر
کارگر یعنی آه و رنج و سکوت
زیر بار گران بود و نبود
کارگر یعنی آه غیرت و درد
له شدن زیر منت نامرد
یعنی از بهر تکه ی یک نان
خم شدن زیر بار خرد و کلان
کارگر یعنی آلت سلطان
یعنی ابزار سور مجلس خان
یعنی از صدق رنج، نان خوردن
یعنی از زخم صد زبان مردن
یعنی حمال ثروت مردم
تا دل قصر شاه یا دل قم
خالی از مزد یا از انعام
خالی از یک سپاس خالی و خام
کارگر در دیار ملاها
یعنی یک تکه نان و شکر خدا
دسترنج پشیز و رنج زیاد
داد خاموش در دل بیداد
رنج بسیار با عصاره تن
یعنی الغوث و مرگ بر دشمن
یعنی هر کس که رنج،بیش کشید
زودتر تا خدای شیخ رسید
یعنی هر لحظه یا علی خواندن
زیر یک عدل بی علی ماندن
یعنی یک تکه نان و اشک سبو
خنده تلخ اهل خانه او
چشم آن کودک نشسته به در
چشم بر راه دستهای پدر
یعنی دستان خالی بابا
خنده تلخ بر لبان خدا
کارگر رنج گنج سلطان است
آلت عیش دین نمایان است
الغرض در دیار ملاها
کارگر مرده ایست زنده نما
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 7
امیر عاجلو 18 اردیبهشت 1399 14:30
.مانا باشید و شاعر
ولی اله بایبوردی 18 اردیبهشت 1399 14:54
به خوبی تصویر درد اجتماعی را صحنه پردازی نمودید
تا بوده همین بوده و تا هست ....
سلام و درودها
محمد رضا درویش زاده 18 اردیبهشت 1399 15:06
درود بر شما کارگر و کارگران تاج سر ملتند بسیار عالی
محمد مولوی 18 اردیبهشت 1399 15:14
علی معصومی 18 اردیبهشت 1399 17:06
درود و عرض ادب
ارجمند
نغمه هایتان جاودان
و مهر اندیشه شما تابان باد
◇◇◇◇◇◇
در پرتو لطف حق
☆☆☆☆☆
خسرو فیضی 18 اردیبهشت 1399 21:30
. درودها نثارتان باد
. تو از کدامین دیار آمده ا ی ؟
. که به صدای فرشتگان می گویی
. و آشیان به ملکوت می بندی
. تو از کدامین کوهسار طلوع کرده ای
. که بی غروب جاودانه می مانی
. تو آسمان خدا را
. بر اعتبار انسانی استوار کردی
. می توانم برای تو . . برای اندیشه های نیک انسانی تو . . برای احساس رنج دیده ی تو
. روزها . . و روزها بنویسم . گویی آن درد پدر دست خالی را در پیش چشمان
. گرسنه بی گناه طفلان را کشیده ای !!!! گویی آتش گرفته ای تا سوختن کارگران
. ستم کشیده را احساس کنی . . آآآه . . تو کیستی ؟؟ چگونه توانستی ملاهای شهر
. را چنان که هستند به تصویر بکشی ؟؟؟ . . گویی اینان درد بی درمانی هستند
. بر جان و مال ملت ایران . . خدایا هیچ آیا . . مهربانی یادت هست ؟؟؟؟؟
. شاعر مردمی . . تا همیشه استادم هستی . . شاگردی تو برایم افتخاریست
. ای بزرگ استاد
.
علی اصغر رضایی مقدم 18 اردیبهشت 1399 23:30
درود بر شما.
من در برابر شما اساتید، شاگردی بیش نیستم