معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

آلزایمر

ارسال شده در تاریخ : 25 امرداد 1399 | شماره ثبت : H9412141

آلزایمرم که بیدار می‌شود
نمی‌دانم امروز، دیروز است!
یا که دیروز، فردا!!!
به گمانم قرن‌هاست
که ماه های سال را
--خورشید می‌دانم!
قرص هایم،
لب طاقچه‌ست؛
می‌خورم وُ
--شاید می‌خورانندم!
تا به خودم بیایم،
اما!!!

من کی‌ام؟!
چه توفیر دارد!؟
فرقی نمی‌کند،
کولبری باشم در کوردستان،
یا زباله‌گردی
--آویزان سطل‌های خیابان،
امنیه‌ای در مرز،
یا رفتگری در شهر...

ایمان دارم کسی هستم،
مانند همه‌ی انسان‌ها وُ
کم
کم
خودم را می‌یابم...

من کی‌ام؟!
مردی در بروجرد،
--آواره از شهر و دیار!
یا کرگدنی در آفریقا
--در خطر انقراض!
شاید
کتابی‌ام!
زیر تیغِ سانسور!
یا که تنبوری،
له شده،،،
از چکمه های جهل!!!

من کی‌ام!؟
مادری در آغوش فحشا،
بابت سیری چند کودک!
یا پدری پیر و خسته،
به کنجِ کارگاهِ بدبختی!

من چه سرگردان،
به دنبال خویش می‌گردم خداوندا!!!

آی‌ی‌ی‌ی،،،
گمانم ناوی‌ام،
سوخته میان پاره‌آهن‌های سانچی!
یا که آن دخترِ نو بالغ
--بخت برگشته،،،
برای جوریِ اندک جهازش
می‌کرد در پلاسکو،
--خیاطی!
شایدم،
یکی از صد و چند تن
--مسافرانِ اوکراین!
افتاده به پای مرگ
از تیر تک‌تیراندازهای داعش در اِدلب!

من کی‌ام؟!
آزاد؟
یا که بسته بالی
--یک پرنده!
میان میله‌های سرد آهن...
شایدم سنگ‌ام،
درختم،،
رودم،،،
آفتابم یا که باران!

چهره‌ام زردوُ چروکسته‌ست،
چنانِ برگ‌های فرو افتاده‌ در پاییز،
و جاری است
جویباری
از چشم‌هایم،،
پا به پایِ صد کبوتر
--بغض کرده!
اسیرِ محبوس‌گاهِ گلویم!
دلم
حمام فین‌ست،
--پُر خون،،،
و آشفته‌ست افکارم،
چنان عصرهای پاییزوُ
تن‌ام،
جنگل‌های مخمل(۱)
سوخته،
خاکستر!

من کی‌ام؟!
گبرم؟
مجوسم؟!
آتش پرستم؟!
گر مسلمانم،
چرا دنبال کتاب عهد عتیق‌ام!
و گردن آویزم
صلیبِ عیسایِ مصلوب است؟!

شایدم،
روهینگاهی‌های شرقِ چینم،
خوابیده در گورهای امیرآباد!
یا که کودک‌های سربازِ سومالی،
--میانِ کوره‌پزهای آجرِ شمس‌آباد
یا که یک روسپیِ تایلندی
که می‌فروشم گل
سرِ چهارراهِ نظام‌آباد!

کی‌ام من؟!
هوادارِ حزبِ بادم
ولی پای صندوق
به لیبرال‌ها رای دادم!
دموکراتم؟!
سوسیالیست؟!
پیرو گفتارهای نلسون؟!
تروریستم؟!
اسیر عرفان‌های شرق یا غربم!
کمونیستم؟!
--چنان فیدل،،،
و خوشحالم که سیگاری
لبِ لب‌های مسلولم،
همچو چه(۲)، من نیز دارم!
و از صلح دم می‌زنم،
--چون گاندی...

کی‌ام من؟!
من دختری یتیم و وامانده
میان آوارهای فولادی(۳)
مادری درمانده
می‌کشم انتظارش را،
سی‌ی‌ی‌ی سال!
که برگردد پسر،
--از جبهه‌های غرب!
ولی افسوس،
آی‌ی‌ی‌ی...
دست و پا بسته‌
زیر خروارها خاک مدفونم،
به همراه غواصان همرزم‌ام...

من کی‌ام؟!
نمی‌شود باور، مرا!
که آن کودکِ بازیگوش وُ
--خوشحال،
محصلِ پانسیونی
--در زوریخ،،
باشم من!!!
منم آن کودک گشنه‌
شکم برآمده
از درد سوء‌تغذیه‌های کنیایم،،،
من آن دخترکْ طفلِ کوردم
به کوردستان
که اجبارِ دین،
می‌بُرد آلتم را!!!

من کی؟!
آخر چرا اینگونه سرگردانم؟!
کاش می‌دانستم پاسخ سوالم را،
کاش می گفتی،
-می‌دادی،
جوابم را...


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱- جنگل مخمل کوه خرم آباد
۲- چگوارا
۳- محله فولادی شهر سرپل ذهاب

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 100 نفر 175 بار خواندند
امیر عاجلو (26 /05/ 1399)   | جمشید اسماعیلی (26 /05/ 1399)   | علی معصومی (26 /05/ 1399)   | کرم عرب عامری (26 /05/ 1399)   | محمد مولوی (26 /05/ 1399)   | پرنیا آرام (26 /05/ 1399)   | سیمین کیانی (01 /06/ 1399)   | اکرم بهرامچی (06 /06/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (26 /05/ 1399)  جمشید اسماعیلی (26 /05/ 1399)  علی معصومی (26 /05/ 1399)  محمد مولوی (26 /05/ 1399)  پرنیا آرام (26 /05/ 1399)  اکرم بهرامچی (06 /06/ 1399)  
تعداد آرا :6


نظر 5

  • امیر عاجلو   26 امرداد 1399 10:12

    سلام ودرود rose  rose  rose

  • جمشید اسماعیلی   26 امرداد 1399 11:06

    سپیدی بلند که نشان از مثنوی درد مردم روزگار ماست
    که هر چه بگویی باز هم کم است
    احسنت شاعر خوب
    که درد اجتماع را خوب می فهمی
    شعر خوب یعنی اندیشه خوب تخیل زیبا با هارمونی و موسیقی
    مناسب که الحق این شعرت همه این خصایص را داشت
    متشکریم


    rose rose rose rose

  • علی معصومی   26 امرداد 1399 12:19

    rose applause

  • سیمین کیانی   01 شهریور 1399 04:58

    تمامی دردهای که، سنگینی آنها ،توان آدمی را از کف برده.( من کیم !!!!!!
    شما شاعری هستید که درک بالایی از فلسفه بودن دارد.
    درود برشما، سلامت وموفق باشید applause rose

  • اکرم بهرامچی   06 شهریور 1399 01:36


    من کی‌ام؟!
    چه توفیر دارد!؟
    فرقی نمی‌کند،
    کولبری باشم در کوردستان،
    یا زباله‌گردی
    --آویزان سطل‌های خیابان،
    امنیه‌ای در مرز،
    یا رفتگری در شهر...
    درود استاد عزیز
    عالی بود rose rose rose rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا