معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

هاشور در هاشور ۰۹

ارسال شده در تاریخ : 14 بهمن 1399 | شماره ثبت : H9414771

- پاییز:

پاییز که خیالم را می‌گیرد،
نگاهم به تاراج می رود! 
چشم هایم ابری می شودوُ
دستِ بارانی شروع شده را رها می کند؛
تا برگ،
برگ،
به لرررر
زم!


ــــــــــــــــــــــــــــــــ


- کابوس نبودنت:

مثل جوجه ای که،،،
سر از تخم در می آورد،
آرام آرام؛
از زیر پتو نگاه می کنم...
***
آه!
کابوسِ نبودنت ،،،
شبیه گربه ای هراسناک ست!


ــــــــــــــــــــــــــــــــ


- آغوشت:

آغوشت را دوست می دارم'
که برای اندوه‌های کوچک و بزرگم،
سرزمین بی مرزی است!
وَ در آن--
فصل ها به تکرارِ اردیبهشت ورق می خورند...
...
من،،،
به چَشم هایت
ایمان دارم!


ــــــــــــــــــــــــــــــــ


- عشق:

چه فرقی می کند که کجایی؟!
در ازدحام بمبئی
یا سکوت شانزلیزه!
چه دور،
چه نزدیک!
دلتنگی،
دمار از آدم در می آورد،
وقتی که،،،
پای عشق میان باشد.


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور_در_هاشور

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 94 نفر 131 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /11/ 1399)   | علی احمدی (14 /11/ 1399)   | مجید ساری (14 /11/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (14 /11/ 1399)  علی احمدی (14 /11/ 1399)  
تعداد آرا :2


نظر 2

  • امیر عاجلو   14 بهمن 1399 11:45

    سلام ودرود rose  rose  rose

  • علی احمدی   14 بهمن 1399 15:49

    برادر عزیزم استاد فلاحی درودتان باد والاقدر به دل نشست rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا