1- شایگان جلی ( ایطاء جلی ) ؛ الف و نونی باشد که در آخر اسمها بجهت افاده ٔ معنی جمع آورند چون : یاران و دوستان و این کلمات را با مفرد مثل : فلان و بهمان قافیه نتوان کرد و این قوافی را در غزل بلکه در قصیده زیاده بر یک محل جایز نداشته اند. (برهان قاطع) (از آنندراج ).
آنکه مفرد را با جمع قافیه کنند چون دلبران و مردمان با جان و زمان و این را شایگان جمع گویند. (فرهنگ رشیدی ).
مؤلف المعجم نویسد: ایطا. باز گردانیدن قافیتی است دوبار و آن دو نوع است جلی و خفی . ایطاء جلی چنانکه بوسلیک گفته :
در این زمانه بتی نیست از تو نیکوتر
نه بر تو برشمنی از رهیت مشفق تر.
و ایطاء جلی از عیوب فاحش است در شعر الا [ که ] قصیده دراز باشد چنانکه از بیست بیت و سی بیت ، که در اشعار فارسی حد قصیده است به قول بعضی ، [ درگذرد ] یا قصیده را دو مطلع باشد [ پس ] شاید که یک دو قافیت در مطلع دوم بازگرداند و تکرار قافیه ٔ عروض را از [ مطالع ] ایطاء نشمارند.
2- شایگان خفی (ایطاء خفی ) ؛ الف و نونی بود که در آخر کلمات آید بمعنی فاعل چون گریان و خندان و این کلمات را با رمان و کمان قافیه نتوان کرد و همچنین کلمه ای که یا و نون نسبت داشته باشد مانند آتشین وسیمین با زمین و کمین قافیه نمیتوان کرد. (برهان قاطع). آنکه اسم فاعل را و آنچه در حکم اسم فاعل باشد با مفرد قافیه کنند چون آهنین و سیمین که با زمین و چنین و این را شایگان خفی گویند و شعرا در قصیده یا غزل بیش از یک دو جا نمی آورند مگر گاهی که ناچار شوند و عذر آن خواهند. (فرهنگ رشیدی ). ایطاء خفی آن است که بعضی از حروف زواید که در فصل روی بر شمرده آمده است در قصیده ای مکرر گرداند. چنانکه آب و گلاب و سازگار و کامگار و شاخسار و کوهسار و آبدار و پایدار و از [ آن ] خفی تر چنانکه رنجور و مزدور و دانا و گویاو مرزبان و پاسبان ، و بیشتر شعراء در ایطاآت خفی مسامحت کرده اند. چون در قطعه ای دو یا سه آرند و بر سبیل ندرت افتد. (المعجم فی معاییر اشعار العجم ) :
گرچه بعضی شایگان است از قوافی باش گو
عفو کن وقت ادا دانی ندانم بس ادات .
انوری
طبع عبید را که چو گنجی است شایگان
معذور دار قافیه گر شایگان کند.
عبید زاکانی
منبع : https://www.vajehyab.com/dehkhoda