داستانهای طنز در تسخیر زبان آرگو تهیه و تنظیم: حامد امامی

همپای سوژه ها و شیوه های پردازش و عناصر داستان که جایگاه قابل تاملی در جاودانگی یک اثر داستانی دارند، بی شک، زبان، ابزار تعیین کننده ای است که هم در پوسته و هم در بطن، تاثیرات عمیقی بر ماهیت یک داستان دارد. از آنجا که گاهی نقش موثر زبان در آثار ادبی، سالها و قرن ها بعد قابل کشف و مشاهده است، در این مقاله سعی خواهیم کرد، داستانهایی را که غالبا نسل جوان حال حاضر کشور تولید می کنند، از منظر زبان و با معیار ماندگاری و یا عدم ماندگاری و به بیانی، جریان ساز بودن یا نبودن آنها در طول زمان، مورد

آسیب شناسی قرار دهیم. با اینکه آنچه در اینجا ذکر می گردد، قابل بسط به همه ی

قالب ها و گونه های ادبی می باشد، اما چون نسل حاضر، برای خلق داستانهای طنز، از طنز کلامی بیشتر از طنز موقعیت سود می برد و به دلیل نقش تعیین کننده ی گفتگوهای محاوره و استفاده از تکیه کلامها و سوژه های کلامی روز، این گونه از داستانها بستر مناسبی برای تجلی زبان آرگو به حساب می آیند.



زبان آرگو چیست؟



زبان آرگو یا زبان مخفی، یکی از گونه های اجتماعی زبان است و نخستین بار سارقان و راهزنان و افرادی که رفتار خلاف قانون داشتند، چنین زبانی را فراهم آوردند. ولی به مرور زمان افراد عادی هم به صورت ناخودآگاه، بنیانگذار واژگان این زبان شده اند. واژه هایی که به صورت مقطعی در زبان مردم می چرخند، جزئی از این زبان است که در دوره ی معاصر ماهیتی متفاوت پیدا کرده است.

«آرگو زبان غیررسمی، مخفی، سخیف و کوچه‌بازاری‌ای است که ممکن است معنای خاص یا بدی نداشته باشد، اما حس بی‌ادبی به اطرافیان منتقل می‌کند. این ادبیات در بین جوانان ما خیلی رایج شده است و 90 درصد آنها حداقل پنج یا ده تا از این واژه‌ها را بلدند و در دیالوگ‌های روزانه‌شان از آنها استفاده می‌کنند. لفظ آرگو فرانسوی است و قدمت آن به قرن پانزدهم میلادی بر می گردد. »(1)

زبان مخفی معاصر را معمولا دو گروه ، بر اساس شرایط ویژه می سازند و به کار می برند. گروه اول قانون گریزان هستند و برای اینکه افکار و نقشه هایشان مخفی بماند و اغیار نتوانند سر از کارشان درآورند، از این زبان استفاده می کنند. دومین گروه، کسانی هستند که خلاف هنجارهای جامعه رفتار می کنند. هنجارهایی که رعایت نکردنشان باعث شماتت و یا انگشت نما شدن می شود.

« زبان مخفی، در اصل یک زبان مستقل نیست و یکی از شکل ها و گونه های هر زبان معیار است. زبان مخفی عمدتا در حوزه واژگان و تا حدی اصطلاحات و عبارت های فعلی ابداع و زائده هر زبان می شود. بخشی از این واژه ها به سبب کثرت استعمال به زبان مردم کوچه و بازار راه پیدا می کند و جزیی از زبان معیار می شود.» (2)

اصناف و گروه ها درزمانهای مختلف ، اصطلاحات رایج خود را در قالب زبان آرگو به بدنه ی اجتماع کشانده اند. برخی اصطلاحات از حوزه ورزش آمده اند مانند: «طرف تو آفسایده یا رو اعصاب من اسکی می‌ره.» بعضی‌ها از حوزه کشاورزی هستند مثل: «شلغم، داره دیمی حرف می‌زنه» و بعضی‌ها ریشه در فرهنگ شهری دارند مثل: «طرف کلنگیه و...» بعضی‌ها ریشه نظامی دارند مثل: «گروهبان گارسیا یا سه‌سوته» گروهی از صنف مکانیکی مانند«جوش آوردم یا آمپرم رفت بالا یا چارچرخش رفت بالا» و از این واژه‌ها در گفتگوهای داستانها طنز هر چقدر بخواهید هست.



کارکردهای زبان آرگو

زبانهایی ساختگی که در گذشته ای نه چندان دور مرسوم بودند، خود زبانی مخفی بودند. مانند زبان زرگری، زبان مرغی، زبان سیدی، زبان لامی، زبان گنجشکی که در لغت نامه دهخدا (3) به این زبانها عنوان لوتر یا لوترا داده شده است که مردم برای پنهان ماندن حرفهایشان از آنها استفاده می کردند. اما امروز، زبانهای مخفی بر پایه ی زبان اصلی شکل می گیرد با اندکی تغییرات در کلمات. البته در زبان مخفی معاصر هم فهم منظور گوینده و یا نویسنده برای مخاطب نا آشنا با این کلمات، ناممکن است. در زبان آرگو معمولا افعال و ضمایر و حروف تغییری نمی کنند، اما در زبانهای رایج گذشته، کل کلمات تغییر می کردند. مثلا در زبان زرگری، کلمه ی «بیا» به «بیزی یازا» تبدیل می شود.(4) در صورتی که در زبانهای مخفی امروزی غالبا این کلمات تغییر نمی کنند.



راهیابی زبان آرگو به ادبیات طنز



زبان مخفی شبیه زبان عامیانه است و زبان عامیانه دریچه ای است برای رسیدن به زبان مخفی. بیش ترین به کاربرنده ی زبان آرگو نوجوانان و پس از آن ها جوانان هستند و معمولاً این زبان، مطرود تحصیل کردگان و روشن فکران است. البته امروزه این موضوع صادق نیست. پسران نیز بیش از دختران به استفاده از این زبان تمایل نشان می دهند. واژگان زبان آرگو به زبان رسمی و حتی عامیانه آسیب می رسانند. زیرا واژگانی بی اصل و نسب، من درآوردی و بی بنیاد هستند و عمر کوتاهی دارند. با باب شدن استفاده از زبان آرگو، حتی مردم عادی نیز گاه اقدام به ساختن این واژگان و اصطلاحات می کنند.

آنچه در اینجا نگران کننده به نظر می رسد، استفاده اهالی ادبیات طنز از واژگان زبان آرگو است. البته باید به این نکته توجه داشت که گاهی برای نسل نو، تشخیص زبان معیار و زبان مخفی کمی دشوار است. اما معمولاً مفاهیمی که با آرگو منتقل می شوند، مفاهیمی بی ارزش هستند. بنابراین معمولاً آرگو هنگام انتقال مفاهیم ارزشمند - برای مثلا به هنگام سرودن شعر و ترانه و یا ایراد سخنرانی یا هر انتقال مفهوم ارزشمند دیگری- از جملات رخت برمی بندد. زیرا اگر زبان آرگو وارد شعر و ترانه و متون جدی شود، اثر هنری را یا به ابتذال می کشاند. زیرا همان گونه که گفته شد مفاهیمی که با واژگان آرگو منتقل می شوند مفاهیم درخور و ارزشمندی نیستند. واژگان زبان آرگو در گفتگوهای محاوره ای که در داستانهای طنز نوشته می شوند بیشتر کاربرد را دارند.

امروزه قالب افرادی که میانسال یا کهنسال هستند و جزء نسل طلایی داستان نویسان ایران هستند و یا حتی بازماندگان نشریات طنز مانند گل آقا، معنای صحبت ها و نوشته های جوانان و نوجوانان را نمی فهمند. آنها زبانی ساخته اند که شرط دانستن اش جوان بودن است. خیلی از ما معنای « مکش سیفه»، «رو نِروَمی»، «جواد مخفی»، «کلان» را نمی دانیم و البته حدس هم نمی زنیم و شاید معانی دیگری از آنها برداشت می کنیم. اینها که به معنای «جایش امن است»، «پژو آردی»، «داری اعصابم رو خرد می کنی» و «پلیس» هستند، زاییده ی ذهن کاوشگر نسل جوان و نوجوان است که مسلح به ابزارهای ارتباط جمعی می باشند و با سرعت زیادی به ادبیات طنز راه پیدا کرده اند. چرا که خود این جایگذاری ها و تغییرات کلامی، جنبه ای از طنز دارند.

استفاده از زبان آرگو ارتباط تنگاتنگی با مباحث جامعه شناختی دارند. مثلا اهالی پایتخت و شهرهای بزرگ نسبت به شهرستانها از ترکیبات نوظهور من درآوردی، بیشتر استفاده

می کنند. که انصافا شنیدن بسیاری از آنها برای افراد شیرین است و خلاقیت سازنده ی این واژگان ستودنی است. استفاده از اینترنت و ورود به چت رومها یا اتاقها و تالارهای گفتگو و شبکه های اجتماعی در کنار ارتباطات پیامکی، سرعت شکل گیری این واژگان را بیش از پیش تشدید کرده است. البته تلویزیون نیز سهم به سزایی در گسترش این زبان داشته است.

در این میان باید توجه داشت که گاهی زبان آرگو برای استفاده در مواقع خاص شکل می گیرد. مانند زبان بیسیم چی های جبهه که در این مورد به علت کثرت آثار حوزه ادبیات دفاع مقدس در طول زمان ماندگار شده اند.

در اینجا به چند گونه ی مختلف از زبان آرگو که در کتب و مراجع مختلف به خصوص فرهنگ لغات زبان مخفی، تالیف دکتر مهدی سمائی گرد آورده شده است ، اشاره می کنیم:

- الفاظ مربوط به زیبایی و زشتی: پت، پیست، اسکی، خفن، خیار، زابل، زاغارت، ستم، سه، ضایع، فخن و....

- الفاظ مربوط به جنس مخالف: زاخار، زیدوفسکی، دوخی، تصادفی، کینگ کونگ و....

- الفاظ مربوط به نام اشخاص غیرمتجدد: ابوالحسن، اشکول تپه، اف جی اس، ام الجواد، فول جواد سیستم، جواد مخفی، منیجه، رپ مخفی و....

- الفاظ مربوط به نام اشخاص کودن: دامبولی، شیویل، تاپاله، دو نبش، شلغم، چپول، دنبه، قاق، غضنفر و ...

- الفاظ مربوط به ایجاد ارتباط و ابراز عواطف: برای یکدیگر لاو ترکاندن، توکار کسی بودن، فاز دادن، تریپ لاو شدن، آماردادن، حال پخش کردن و....

- الفاظ مربوط به حالات روانی: اعصاب کسی را تیلیت کردن، بی کلاج، تو حس بودن، چت اوغلی، روغن ریزی داشتن، قاط زدن و ...

- الفاظ مربوط به مزاحمت: آویزان، تاول، زیگیل، گیر سه پیچ، کلیک کردن، سریش و...

- الفاظ مربوط به نام خودروها: پژو حسرتی، پژو کارمندی، حاصل ازدواج فامیلی، جا صابونی، کوالا، رنو تحصیل کرده، اپل عقب افتاده و دوو منگل (به جای ماتیز) ،عروس دهاتی (به جای پژو پرشیا) و....



آسیب هایی که زبان آرگو به ادبیات طنز می زند:



همانطور که معلوم است ، واژه های ذکر شده، جنبه ی طنز دارند و اندکی هم شیرین

می باشند. اما این شیرینی تا زمانی به کام خوش می نشیند که وارد ادبیات رسمی این مملکت نشود و پا را از گفتگوهای روزمره و پیامک و چت فراتر نگذارد.

یکی از آسیب هایی که داستانهای طنز را تهدید می کند این است که به کارگیری برخی واژگان نوساخته و عجیب و البته طنز آلود و گاه طعنه آمیز، تا زمانی دارای شیرینی و حلاوت است که این عبارات کاربرد خود را از دست ندهند. برخی از واژه ها که با موجی ناشی از یک لطیفه یا یک برنامه تلویزیونی در زبان مردم جاری می شوند و به ادبیات هم تسری می یابند، در مدت کوتاهی مزه خود را از دست می دهند و به واژه ای مستعمل تبدیل می شوند. برخی دیگر اما به دلیل ظرافت های کلامی که در خود پنهان دارند، مدت زمان بیشتری در زبان مردم و در ادبیات طنز ماندگار می شوند و گاه به عرصه ی سیاست و ورزش هم رسوخ

می کنند. از این جمله می توان به «پاچه خاری» به معنای تملق و چاپلوسی اشاره کرد. اما هر دو این گونه ها جایگاهی تاریخی در طنز مکتوب پیدا نمی کنند و دیر یا زود محو

می شوند. چرا که ریشه ای در زبان رسمی این مملکت ندارند و تنها برای کارکرد کمدی یا هجو و هزل شکل گرفته اند. البته این میان عباراتی هستند که به فرهنگ لغات و متون رسمی هم راه پیدا کرده اند و جای خود را در زبان فارسی باز کرده اند. مانند «خالی بندی» به معنای دروغ گفتن.

استفاده از زبان آرگو ، متون ادبی را در زمان محدود می کند و دیگر سخت است که برای یک اثر طنز، کاربرد تاریخی و جریان سازی ادبی قائل بود. البته شاید با گذاشتن پانوشتها و توضیحاتی پیرامون برخی کلمات، تا حدودی این موضوع رفع شود. اما این به شرطی است که تعداد کلمات زبان مخفی محدود باشد. مانند آنچه در آثار جمال زاده مشهود است.

منتقدین به این نگرش، شاید به این موضوع اشاره کنند که به کارگیری کلماتی از این دست، در متون و اشعار کلاسیک تاریخ ساز هم قابل مشاهده بودند و مثلا تاریخ بیهقی یا کلیات سعدی نیز خالی از این عبارات نیستند. با اینکه برخی معتقدند که تاثیرات عبارات نامکشوف و غریب در این آثار هم تا حدودی به آنها لطمه می زند و علت عدم گرایش نسل جوان به این آثار همین است، اما باید توجه داشت که آنچه در آثار کلاسیک غریب به نظر می رسد، ناشی از پوست اندازی زبانی در طول چند قرن است و نه نفوذ زبان آرگو در آنها. از طرفی این اتفاقات آن قدر کند صورت گرفته اند که آموزه های ادبی و معانی واژگان سینه به سینه به گوش اساتید ادبیات رسیده و آنها برای مردم تبیین می کنند یا بر آثار کهن، پانوشت می نویسند. اما زبان آرگو در ادبیات معاصر، به قدری تابع تغییرات سریع شده است که گاهی حتی هم نسل ها هم زبان هم را نمی فهمند و اصطلاحات از منطقه ای به منطقه ای دیگر فرق

می کند. مثلا عبارتی در بالا و پایین شهر، جایگزینی متفاوت دارد.

در جستاری که میان بیش از سی داستان طنز، از نویسندگان معاصر داشتم به نمونه هایی از زیاده روی در استفاده از زبان آرگو برخوردم که ذکر آنها خالی از لطف نبود. اما از آنجائیکه بیم آن می رود خاطر دوستان نویسنده جوان از به کارگیری عباراتی از داستانهایشان مکدر گردد، به طرح مسئله بدون مصداق اکتفا کردم.

در کل، زبان آرگو، ریشه ای سبک و سخیف دارد و در صورت عدم توجه به گسترش روزافزون آن در ادبیات و طنز مکتوب و گفتگوهای روزمره، می تواند به توفانی مهلک تبدیل شود که آثار ادبی را مانند قایقی در دریایی پرتلاطم به هر سو که بخواهد، می برد. ادبیات و طنز، همواره نقش سازنده ای در فرهنگ جامعه ایفا کرده اند و راهی برای فرار از ملالت ها و نزدیک کردن انسانها به هم بوده اند. حال آنکه در شرایط کنونی به نظر می رسد، نوعی رمزگونگی بی مایه و دم دستی، که اوج آن در زبان آرگو تجلی یافته است، انسانها را بیشتر به انزوا می برد. انزوایی که ابتدا ادبیات را به چالش می کشد و بعد به سراغ روابط اجتماعی

می آید. شاید بهتر باشد زبان نسل جوان و نوجوان را به گونه ای دیگر شکل داد تا موجبات دوام و سربلندی اجتماعی و فرهنگی فراهم آید و انسان امروز هویت نامکشوف خود را کشف نماید.

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 462 نفر 758 بار خواندند
محمد جوکار (10 /11/ 1396)   | محمد مولوی (06 /04/ 1399)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا