خیره ام در شعله های سرکش افسوس ها
در وجودم می خزد ، بی تابی ناقوس ها
می خرامی گاه پاورچین درون لحظه ها
با شکوه و ناز مغرورانه ی طاووس ها
رازهای سر بمهر آیه های بوسه ات
نسخه های ویژه ای از طب جالینوس ها
لعنتی هر شب اسیر دام چشمت می شوم
مثل یک ماهی که در چنگال اختاپوس ها
می روم هر شب ، هزاران بار سمت آینه
مثل یک قایق که در گرداب اقیانوس ها
التهاب لحظه های صفر را سر می کشم
می روم تا قتل رویا ، باور کابوس ها
گاه می سوزم درون معبد تنهایی ام
گاه خاکستر نشین قصه ی ققنوس ها
گاه می یابم تو را با سرنوشت راکدم
در هجوم بوق کشتی ، ناله ی فانوس ها
وای ... می بینم که غارت کرده ای قلب مرا
مثل استیلای تبریزم به دست روس ها
محمد جوکار "یاس خیال" 1397.11.11
https://telegram.me/yasekhial1
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نقد 1
مرتضی دولت ابادی 28 اردیبهشت 1399 23:43
درودتان باد. غزل فاخر و دلنشین بود.