3 Stars

اسم رمز

ارسال شده در تاریخ : 22 مهر 1400 | شماره ثبت : H9418496

اسم رمز

ناگهان خورده زمین زلزله و غوغا شد
و سپس خرمنی از آتش و خون برپا شد

تیر بی وقفه به دیواره سنگر می خورد
زیر خورشید منور شب واویلا شد

گرچه خمپاره به زخم بدنش می بارید
انفجاری شد و هر قطعه از آن صدتا شد

خاکریزی که همآوای شب حادثه بود
با شن و خاک و هوای نفسش یکجا شد

خون غیرت قفس سینه او را طی کرد
مرغ طوفانی خوش بال و پر دریا شد

بعد از آنی که به دامان شقایق پیوست
کوله بارش پر از آوازه ی یا زهرا شد

اسم رمزیکه شب حمله به گوشش آمد
روی سر بند تماشایی او معنا شد

چه کسی گفته که آلاله نخواهد رویید
چه کسی گفته شقایق گلِ ناپیدا شد

سرخی رنگ شفق بود که از چشمه نور
گل باران زده ی دامن این صحرا شد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 62 نفر 95 بار خواندند
امیر عاجلو (22 /07/ 1400)   | محمد مولوی (22 /07/ 1400)   | علی معصومی (23 /07/ 1400)   | آرامش ظهرابی (24 /07/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (22 /07/ 1400)  محمد مولوی (22 /07/ 1400)  آرامش ظهرابی (24 /07/ 1400)  
تعداد آرا :3


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا