فارغ از کار دو عالم
خلوتم را بر سر شهر شلوغی باختم
اعتقادم را به ایمان دروغی باختم
اعتماد کاذبی کردم به شیخ مدعی
گردن خود را به زیر بار یوغی باختم
در نهایت تار و پود قافیه از دست رفت
کشک خود را در هوای آب دوغی باختم
بحث ازادی شد و دربند تفسیرم هنوز
فرصت اندیشه را با کم نبوغی باختم
عاقبت در زندگانی منزوی گردیده ام
دل به اب و تاب بزم بی فروغی باختم
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 14 اردیبهشت 1401 16:38
.مانا باشید و شاعر
Milad Kaviani 15 اردیبهشت 1401 17:30