غنیمت است
دستی به شانه تو رساندن غنیمت است
در اشتیاق روی تو ماندن غنیمت است
دیوانه کن به نغمه ی شوریده ات مرا
با عمر رفته مرثیه خواندن غنیمت است
تا مست خوشه خوشه انگور شهوتی
تاکی کنار بیشه نشاندن غنیمت است
وقتی که بال من لب بامت شکسته شد
پایی بسمت دانه کشاندن غنیمت است
دستم نمی رسد به بلندای نخل عشق
اشکی بسوز سینه فشاندن غنیمت است
صیاد خسته ام که شکارش رمیده است
تیری به هر بهانه پراندن غنیمت است
تا شعله می رسد به تب و تاب پیکرم
آهی به این زبانه دماندن غنیمت است
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 25 خرداد 1401 13:12
درود بر شما