3 Stars

زخم ناسور

ارسال شده در تاریخ : 27 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9421195

زخم ناسور

چنان بیهوده دیدم رسم بی مقدار عالم را
که توفیری نمی یابم بساط شادی و غم را

نمیدانم چه رازی بوده در این خانه خاکی
که از باغ ارم آواره کرد اولاد آدم را

دمی درگیر سیلابیم و گاهی همره طوفان
خداوندا خودت کن چاره اوضاع درهم را

گمان دارم که آتش در نهاد دین درافتاده
نمی بینی مگر دود از دل و آه دمادم را

برای التیام زخم ناسوری که می دانی
بیار ای حضرت جانانه درمان مسلّم را

به یُمن ابر باران خیز دشت لاله و ریحان
ببار از چشمه ساران طراوت عطر شبنم را

من و آدینه و تنگ غروب و ناصبوری ها
نمی ریزی چرا ای چشم خونین نم نم را

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 60 نفر 85 بار خواندند
امیر عاجلو (29 /03/ 1401)   | محمد مولوی (01 /04/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (29 /03/ 1401)  محمد مولوی (01 /04/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا